آنها که انتخابات امسال را باختند، خواه نظامی خواه غیرنظامی اعم از روحانی یا غیرروحانی، همگی به سه گروه تقسیم شدهاند.
یک گروه فهمیده و پذیرفته که تحول، گریزناپذیر است. اینان حدس زدهاند که "گریزناپذیری" در راس حاکمیت پذیرفته شده و باید خود را با آن همآهنگ کنند؛ زیرا خوب میدانند فردی انتخاب شده که از بطن و درون نظام آمده، عضوی از مجلس خبرگان، نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی، رئیس بخش استراتژیک مجمع مصلحت است و بالاخره این که با زیر و بم پرونده اتمی آشناست و . . . بر خلاف خاتمی که تا حدودی از بیرون این بطن آمده بود و با بسیاری از مسائل نهانی، آشنائی نداشت و در گرداب بحرانها و بحرانسازیها و توطئهها و جنگ روانی مخالفان گرفتار آمد. از جمع این گروه که شامه قویتری دارند، نمایندگان مجلس شورا و مجلس خبرگان، افرادی از اعضای جامعهروحانیتمبارز، از شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و . . . به دیدار روحانی می روند و با او بیعت میکنند.
گروه دوم کسانی هستند که هنوز در حال رصدکردن اوضاعاند، به در و دیوار میزنند تا بدانند در بیت رهبری چه خبر است و باد از کدام طرف می وزد؛ دولت آینده چه ترکیب و برنامهای دارد؛ فضای سیاسی و اقتصادی کشور در کدام جهت حرکت خواهد کرد. از این جمع در تمامی نهادها و اصناف یادشده در آغاز این نوشتار و نیز در دیگر نهادها، گروهها و احزاب، از جمله در حزب موتلفه اسلامی، حضور دارند.
گروه سوم که از دو گروه بالا عقب مانده است، کسانیاند که تصور میکنند میتوان نه تنها قطار به سرعت روان را از حرکت بازداشت، بلکه حتا میتوان آن را به عقب هم برگرداند!! این گروه امثال احمد جنتی و احمد خاتمی و حسین شریعتمداری و نیز دیگرانی را شامل میشود که بیشتر و پیشتر از همه، از حذف خود و رفتن به زیر این قطار روان وحشت دارند. کنُدذهنی و کورذهنی این گروه تا بدانجاست که توهم دارند میتوان همان بازی 10 – 16 سال پیش علیه خاتمی را تکرار کرد. آنها در گذشته متوقف ماندهاند و به احتمال بسیار آنقدر روی ریل قطار درجا خواهند زد تا زیر چرخ های آن "لهولورده" شوند!
مطالب نخنمایِ عقبمانده و تکراری که این روزها در کیهان شریعتمداری و به بهانه تفسیر رای مردم به حسن روحانی نگاشته میشود، کوک کردن ساز "اصلاحطلب تندرو"، "فتنهانگیزان"، "ضدانقلاب خارج از کشور" (که شریعتمداری اینجا را بدشانسی آورده، چون همه آنها انتخابات را تحریم کرده بودند) و از این دست اصطلاحات خارج از تاریخ مصرف، همه و همه نشانههائی برای شناخت این گروه سوم است: گروهی که هنوز جرات نکرده در نماز جمعه ها دهان باز کند.
بادی که در منطقه میوزد، رقابت رو به تشدید امریکا و اروپا از یکسو و درون اتحادیه اروپا از سوی دیگر و تجربه و اعتدالی که مردم در این مدت از خود نشان دادهاند، همه نوید آن را میدهد که بازنده بزرگ در میان سه گروه مورد اشاره در این نوشتار، گروه سوم است که زمان درازی برای "جاندادن و منزل عوض کردن" آنها باقی نمانده است.
پیکنت یاردهم تیــــــر