Translate

Tuesday, July 2, 2013

بازندگان انتخابات ریاست جمهوری نود و دو

آنها که انتخابات امسال را باختند، خواه نظامی خواه غیرنظامی اعم از روحانی یا غیرروحانی، همگی به سه گروه تقسیم شده­اند.

یک گروه فهمیده و پذیرفته که تحول، گریزناپذیر است. اینان حدس زده­اند که "گریزناپذیری" در راس حاکمیت پذیرفته شده و باید خود را با آن همآهنگ کنند؛ زیرا خوب می­دانند فردی انتخاب شده که از بطن و درون نظام آمده، عضوی از مجلس خبرگان، نماینده رهبر در شورای عالی امنیت ملی، رئیس بخش استراتژیک مجمع مصلحت است و بالاخره این که با زیر و بم پرونده اتمی آشناست و . . . بر خلاف خاتمی که تا حدودی از بیرون این بطن آمده بود و با بسیاری از مسائل نهانی، آشنائی نداشت و در گرداب بحران­ها و بحران­سازی­ها و توطئه­ها و جنگ روانی مخالفان گرفتار آمد. از جمع این گروه که شامه قوی­تری دارند، نمایندگان مجلس شورا و مجلس خبرگان، افرادی از اعضای جامعه­روحانیت­مبارز، از شورای سیاستگذاری ائمه جمعه و . . . به دیدار روحانی می روند و با او بیعت می­کنند.
گروه دوم کسانی هستند که هنوز در حال رصدکردن اوضاع­اند، به در و دیوار می­زنند تا بدانند در بیت رهبری چه خبر است و باد از کدام طرف می وزد؛ دولت آینده چه ترکیب و برنامه­ای دارد؛ فضای سیاسی و اقتصادی کشور در کدام جهت حرکت خواهد کرد. از این جمع در تمامی نهادها و اصناف یادشده در آغاز این نوشتار و نیز در دیگر نهادها، گروه­ها و احزاب، از جمله در حزب موتلفه اسلامی، حضور دارند.
گروه سوم که از دو گروه بالا عقب مانده است، کسانی­اند که تصور می­کنند می­توان نه تنها قطار به سرعت روان را از حرکت بازداشت، بلکه حتا می­توان آن را به عقب هم برگرداند!! این گروه امثال احمد جنتی و احمد خاتمی و حسین شریعتمداری و نیز دیگرانی را شامل می­شود که بیشتر و پیش­تر از همه، از حذف خود و رفتن به زیر این قطار روان وحشت دارند. کنُدذهنی و کورذهنی این گروه تا بدان­جاست که توهم دارند می­توان همان بازی 10 – 16  سال پیش علیه خاتمی را تکرار کرد. آنها در گذشته متوقف مانده­اند و به احتمال بسیار آن­قدر روی ریل قطار درجا خواهند زد تا زیر چرخ های آن "له­و­لورده" شوند!

مطالب نخ­نمایِ عقب­مانده و تکراری که این روزها در کیهان شریعتمداری و به بهانه تفسیر رای مردم به حسن روحانی نگاشته می­شود، کوک کردن ساز "اصلاح­طلب تندرو"، "فتنه­انگیزان"، "ضدانقلاب خارج از کشور" (که شریعتمداری اینجا را بدشانسی آورده، چون همه آنها انتخابات را تحریم کرده بودند) و از این دست اصطلاحات خارج از تاریخ مصرف، همه و همه نشانه­هائی برای شناخت این گروه سوم است: گروهی که هنوز جرات نکرده در نماز جمعه ها دهان باز کند.

بادی که در منطقه می­وزد، رقابت رو به تشدید امریکا و اروپا از یک­سو و درون اتحادیه اروپا از سوی دیگر و تجربه و اعتدالی که مردم در این مدت از خود نشان داده­اند، همه نوید آن را می­دهد که بازنده بزرگ در میان سه گروه مورد اشاره در این نوشتار، گروه سوم است که زمان درازی برای "جان­دادن و منزل عوض کردن" آنها باقی نمانده است.
پیک­نت یاردهم تیــــــر