Translate

یک پرسش درباره خدمت و خیانت


خدمت چیست و خیانت کدام است!؟

در این که بالاخره رضاشاه و محمدرضاشاه و اساسن همه پادشاهان از عهد هخامنشیان تاکنون، هرکدام خدمات شایسته، رفتاری ناشایسته و شاید هم خیانتی به ملک و ملت و مملکتشان کردند شک و تردیدی نیست و ظاهرن که شاهی و پادشاهی یعنی خیانت مادام العمر و در کنارش هم یکی یا چندتایی خدمت که می شود خدمات و عکس این نیز به شهادت تاریخ صادق آمده است!؟

آیا خدمت و خیانت هر دو لازمه ی پادشاهی و کشورداری هستند یا نیستند؟
آیا پادشاه را بدون خیانت شاید؟ گیریم بدون خیانت آری، بدون خدمت چطور؟
آیا این گونه پرسشها پاسخی معقول (یقینن نه همهپسند) و قابل دفاع خواهند داشت!؟

نکند مثل باور مسلمانان درباره امامانشان، ما هم به عصمت پادشاهان هخامنشی ایمان داشته ایم ولی خود نمی دانیم؟
آیا ما مطمئن هستیم کورش بزرگ و داریوش بزرگ و خشایارشاه با همه خدمت هاشان و دیگران . . ذره ای خَبط یا خیانت در کارشان بوده یا نبوده است!!؟؟

آیا اگر خدمت و خیانت را در دو کفه از ترازویی بنشانیم و یکی از دو کفه بر دیگری بچربد، آن گاه است که برچسب خدمتگزاری یا خیانتکاری توجیه پیدا می کند. شاید هم شاهین این ترازوی خیالی حتا در حالت مساوی قرار بگیرد، شاید من و شما و دیگرانی باشیم که آن پادشاه را همچنان خدوم و خدمتگزار بپنداریم و بر سر این قضاوت مرافعاتی به درازای تاریخ برپاکنیم!؟
نکته مهم و مورد نظر این است که در هر کفه از ترازو چه جِرمی و جسمی قرارداده باشیم؟ همه اجرام و اجسام در طبیعت پایدار نیستند؛ گرچه ماهیتشان نه، اما کیفیتشان به اقتضای طبیعتی که دارند دستخوش تغییر می گردد!

خدمت و خیانت و اساسن آنچه بازیچه دست زمان و تاریخ گردد همگی از قماش آب و یخ و گاز و . . . هستند! اصولن گازها، سیالات و مَیَعانات پایداری و ماندگاری ندارند؛ این گونه عناصر را چنانچه ما در کفه خیانتها یا خدماتِ شخصیتی تاریخی قرار بدهیم، بدیهی است که پس از گذشت سالیان، تعادل و یا عدم تعادل میان دو کفه را برهم خواهند زد!؟

بدین سان است که چه بسا خدمتی در گذر زمان تبدیل به خیانت شود و عکس این تبدیل و تبادل نیز گاه صادق می آید!؟ لاجرم این چنین به نظر می رسد که خدمت و خیانت نیز مانند ذات و ذوات پدیده ها دارای ماهیت آن هم از گونه ای ثابت و پایدار نیستند، بلکه عارض و عوارضی هستند که به پدیده ها و عناصر دست می دهند!!؟؟ چنان که پدیده ای ممکن است در دوره ای خدمت و در عصری دیگر خیانت بشمار آورده شود!

تضمین چیست؟ آیا اصولن تضمینی هست که رفتارها و یا اقدامات انسانی، از بدو پیدایش تا ماندگاری تمدن بشر، پیوسته ثبات داشته باشد و همیشه و تنها یکی از دو صفت خدمت یا خیانت بر آنها قابل حمل باشد!؟

بسیاری اقدامات عمرانی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی می توان برشمرد که در آغاز پیدایش چه بسا در ذات خودشان پدیده هایی انسان دوستانه، وطن پرستانه و از روی مردم و میهن دوستی هستند. اما همین و همان پدیده ها برای این گونه بودن و این چنین باقی ماندن شان همگی توابعی از عوارض نخستین شان یا عوارض پسینی شان هستند که به آن دچار خواهندشد!؟
راه آهن، سدسازی، احداث جاده ها، راه های سرتاسری، بناهای عظیم، مجموعه های ماندگار، و طرح ها و پروژه های ملی در زمینه های گوناگون اقتصادی، کشاورزی، صنعتی، فرهنگی و غیر اینها . . . همگی دارای ذاتی ثابت ولی عوارضی متغیر هستند.

برگردیم به اصل سخن، نیت و آهنگ درونی انسانها را به جز به بیان صادقانه و صمیمانه و شخصیِ خود هر فرد، دیگران نمی توانند با تحلیل و حدس و گمان کشف و آشکار سازند!؟ به ویژه که سالیانی از رویدادی گذشته باشد!؟ عجیب که بسیاری از تحلیلگران و محققان همگی همین راه را رفته و می روند!؟ تحریف نمایان تاریخ، آن جیره خواران حکومتها که دیگر جای خود دارند!؟

رضاشاه اقداماتی بسیار بزرگ انجام داده یا این که دست کم آن اقدامات را به وی نسبت می دهند و محمدرضاشاه و شهبانوی پهلوی نیز کارهایی برای ملک و ملت کرده اند. این که نیت شان در عمق قلب شان و پس پرده چه بوده را چگونه می توان با تحلیل تاریخی آشکار ساخت؟
ذهن من سراسر و همیشه گرفتار این پرسش بوده است. / سرگشته

2013/01/01
یکم ژانویه دوهزار و سیزده