Translate

Monday, July 14, 2014

واقعیات ماجرای حمله به کوی دانشگاه!؟

چه کسی فرمان شلیک به دانشجویان داد؟    
سایت فرهنگ نیوز به سراغ فرمانده نیروی انتظامی تهران در زمان حمله به کوی دانشگاه در سال 78 رفته و مصاحبه ای با او کرده که رازی را فاش نمی کند. این مصاحبه را خبرگزاری ایسنا نیز مخابره کرده است. از سوی دیگر روزنامه سیاست روز مطالبی تحریف آمیز در باره آن حادثه منتشر کرده که مصطفی تاجزاده معاون سیاسی وزارت کشور در دولت خاتمی به این تحریف ها خطاب به مدیر مسئول سیاست روز پاسخ داده که نوروز منتشر کرده است.
تاج زاده چنین می نویسد.
در گزارش ها و تحلیل های روزهای ۱۸ و ۱۹ تیرماه آن روزنامه محترم در مورد حمله به کوی دانشگاه در سال ۷۸ اتهامات کذب متعددی متوجه اصلاح طلبان و به ویژه این جانب شده است. موجب تشکر خواهد بود چنان که طبق قانون مطبوعات نسبت به درج این پاسخ اقدام فرمایید:
۱) شورای امنیت ملی برای بررسی ابعاد فاجعه و مشخص کردن مسببان آن جمع پنج نفره ای را تعیین کرد. رهبر نیز با تأیید اقدام فوق دو نفر دیگر را به گروه اضافه کرد. کمیته ۷ نفره با حضور نمایندگان وزارت خانه های اطلاعات، علوم و کشور و نیز نمایندگان سپاه، نیروی انتظامی و قوه قضائیه با مسئولیت آقای ربیعی (وزیر کار فعلی) به بحث و بررسی همه جانبه موضوع پرداخت و جمع بندی خود را به دکتر روحانی دبیر شورا گزارش کرد که با حذف اسامی لباس شخصی های مهاجم عیناً در شبکه های خبری صدا و سیما قرائت و در مطبوعات درج شد و برای محاکمه متجاوزان دراختیار قوه قضائیه قرار گرفت.
۲) طبق اسناد و شواهد موجود واقعیت چیز دیگری است!؟
الف: تجمع دانشجویان در اعتراض به بستن روزنامه سلام کاملن خودجوش، بدون برنامه ریزی قبلی و یا ارتباط با خارج از دانشگاه برپاشد.
ب: به محض خروج دانشجویان از محوطه کوی، مأموران کلانتری منطقه در محل حاضر شدند و هم چون دفعات قبل با گفتگو و مدارا تجمع کنندگان را به بازگشت به کوی دعوت کردند.
پ: فرمانده نیروی انتظامی تهران به شکل بی سابقه ای یگان ضد شورش آن نیرو را به طرف کوی حرکت داد و از افسر ارشد صحنه خواست که تا رسیدن وی، مانع رفتن دانشجویان به درون کوی شود (متن پیاده شده این دستور از نوار مکالمات فرماندهان موجود است)
ت: در جلسه شورای تأمین استان تهران که چند ساعت پس از فاجعه تشکیل شد سردار نظری نتوانست دلیل موجهی برای صدور فرمان ورود به کوی دانشگاه و حمله به دانشجویان ارائه کند به ویژه آن که تجمع مذکور بدون هیچ حادثه تلخی در شرف اتمام بود که او و لباس شخصی ها وارد صحنه شدند. به همین دلیل اعضای جلسه اقدام وی را شدیدا محکوم کردند و او قبل از عزل رسمی عملا از فرماندهی خلع گردید. به بیان روشن اگر یگان ضد شورش و لباس شخصی حریم دانشگاه را نقض نکرده بودند، آن تجمع نیز مانند موارد مشابه پیشین بدون درگیری خاتمه می یافت.
۳) بهترین دلیل در محکومیت عملکرد سردار نظری آن است که تاکنون هیچ نهاد یا مقام لشکری و کشوری تهاجم به کوی را تأیید نکرده و به او سمت جدیدی واگذار نشده است. علت آن است که چنین اقدامی به منزله تأیید دیدگاه ما خواهد بود که یگان ضد شورش و لباس شخصی های سازمان دهی شده به کوی با دستور مافوق و تصمیم قبلی به کوی حمله کردند و قرار بود چنان سرکوب خونینی صورت دهند که دانشگاه به طور کامل ساکت و مرعوب گردد. به طوری که بعد از آن هیچ اقدام غیرقانونی حتی توقیف فله ای مطبوعات نیز نتواند موجب برپایی تجمعات اعتراضی دانشجویان شود.
۴) سردار نظری در گفتگو با خبرنگار آن روزنامه اعتراف کرد «در حادثه کوی ماطبق دستور به محل حادثه رفتیم که شنیدیم کسی روی بیسیم ما رفته و می گوید از هادی به تمام واحدها درصورت حمله از سلاح گرم استفاده کنید. در صورتی که هادی من بودم. با فریاد گفتم هادی منم هادی منم هیچ کس حق استفاده از سلاح گرم را ندارد. تکرار می کنم به هیچ وجه از سلاح گرم استفاده نکنید. (سیاست روز۱۳۹۳/۰۴/۱۹) با وجود این او نام مقام مافوقی را که به او دستور حمله به کوی را داد و نیز اسم کسی را که با سوء استفاده از نیروی انتظامی قصد کشتار دانشجویان را داشت، افشا نکرد و تنها از کم لطفی و بی مهری دوستانش گله کرد که چرا او را که به قول خودش یک تنه در برابر یک دولت کودتاچی (دولت اصلاحات) ایستاد، قربانی کردند.
۵) این جانب به همراه وزرای کشور و علوم، قائم مقام وزیر اطلاعات و دبیر اجرایی شورای عالی امنیت ملی عصر جمعه ۱۸ تیرماه برای بررسی اوضاع و هم دردی با دانشجویان به کوی رفتیم و کوشیدیم با دادن قول پی گیری مسئله و مجازات متجاوزان آنان را آرام سازیم. اما فضا را چنان ملتهب و آبستن حوادث تازه دیدیم که چند نفر از ما مجبور شدیم تا صبح در کوی بمانیم. در چنین شرایطی فردی با آرامش کامل و با نشانه گیری دقیق از پشت صف نیروهای پلیس مرحوم عزت ابراهیم نژاد را هدف گرفت و پس از تیراندازی به سوی او محل را ترک کرد. (چهره ضارب در فیلم مربوط به علت غیرحرفه ای تهیه شدن و تاریکی هوا مشخص نیست) گویا او مأموریت داشت اوضاع را دوباره متشنج کند و بین پلیس و دانشجویان مجددا درگیری ایجاد نماید که به علت حضور ما در صحنه و البته هوشیاری دانشجویان این اتفاق نیفتاد.
۶) با روشن شدن هوا ناگهان شایع شد که نیروهای پلیس در چند خیابان دورتر تجمع کرده مترصد حمله به کوی هستند. از معاون اطلاعات نیروی انتظامی که به جای سردار نظری در محل حاضر بود سؤال کردم، موضوع را تکذیب کرد اما دانشجویان باور نکردند. به ناچار از دانشجویان پرسیدم آیا کسی موتور دارد؟ یک نفر پاسخ مثبت داد از دانشجویان سؤال کردم که او را می شناسند؟ پاسخ مثبت دادند. من ترک موتور آن دانشجو نشستم و با هم به مراکز مورد نظر رفتیم. خبری نبود. در بازگشت صاحب موتور به دانشجویان اطمینان خاطر داد که تجمعی در کار نیست و شایعه خنثی شد. سپس از او خواهش کردم مرا با موتورش به وزارت کشور برساند.
۷) حقایق فوق بنیان تحلیل های آن روزنامه را در هم می ریزد. با وجود این لازم می دانم چند نکته را که مشخصا به من مربوط می شود، تکذیب کنم.
الف: مدعی شده اید که من آقای شفیعی دعوت کننده اولیه تجمع را بعداً به سمت دبیر کمیسیون ماده ۱۰ احزاب منصوب کرده ام. دروغ است!
ب: ادعا کرده اید که من در مصاحبه با یک روزنامه ایتالیایی گفتم که در این حادثه دو نفر کشته شده اند. کذب محض است! (تمام مصاحبه های من در این زمینه موجود است)
پ: به نقل از آقای ترقی آورده اید که در کمیسیون تحقیق و تفحص مشخص شد که من در مجوز دادن به وانت های دارای سنگ و ورودشان به کوی نقش داشته ام. اصل مسئله دروغ است چه رسد به نقش من در آن!
ت: از قول شاهدان عینی مدعی شده اید که من دائما سوار موتور بین وزارت کشور و کوی در حال رفت و آمد بوده ام و حوادث کوی را هدایت می کردم. بند ۵ این جوابیه نادرستی این ادعا را روشن می کند!
۸) مدعی شده اید که «ماجرای کوی دانشگاه در سال ۷۸ یک کودتای رسانه ای از جانب برخی رسانه های اصلاح طلب بود.» قضاوت در این مورد را به عهده خوانندگان می گذارم که آیا یک تجمع اعتراضی ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفره به توقیف روزنامه سلام کودتای رسانه ای بود یا قتل عام بیش از یک صد روزنامه و مجله توسط قاضی مرتضوی؟
۹) به نقل از گزارش تسنیم وابسته به سپاه آورده اید که تاجزاده با بلندگو به اجتماع کنندگان در برابر وزارت کشور گفت شما چرا آمده اید اینجا؟ چرا درِ وزارت کشور را از جا می کنید؟ این که مال شماست. شما باید جای دیگری بروید و درِ آن جا را بکنید. و در ادامه افزوده اید تاجزاده در آن زمان خط می داد که خیابان جمهوری را به آشوب بکشید و به طرف بیت رهبری حرکت کنید. این اتهام کذب را در روزنامه ۱۹ تیر خود نیز تکرار کرده اید تاجزاده در آن زمان تلاش می کرد آشوب ها را به سمت خیابان جمهوری و بیت رهبری بکشاند. (سیاست روز ۱۹ تیر) این همان اتهامی است که بازجوی سوم با هتاکی و خشونت متوجه من می کرد اما پس از س.ج ها و ارائه دلایل من دیگر نه او و نه سه بازجوی بعدی هرگز آن را تکرار نکردند و اساسن بعد از آن متعرض نقش من در حوادث سال ۷۸ نشدند. به نظر می رسد طرح مجدد مسئله و تکرار آن در خوش بینانه ترین حالت هدف موجه سازی سرکوب خونین دانشجویان را در سال ۷۸ و نیز احکام ظالمانه دادگاه فرمایشی این جانب را در سال ۸۸ و نیز محکومیت اخیر یک ساله ام را صرفاً به دلیل انتقاد از خطاهای رهبر و منسوبانش دنبال می کند. در حالت بدبینانه نیز باید گفت این اتهام دروغ به منظور پرونده سازی و مقدمه چینی برای حذف فیزیکی مطرح شده است!

۱۰) اگر براستی خواهان روشن شدن حقایق در این زمینه هستید لازم است که به این ۴ موضوع بپردازید.
الف) چه مقامی به سردار نظری دستور حمله به کوی را داد؟
ب) چه کسی خواهان استفاده از سلاح گرم در مواجهه با دانشجویان و خلق تیان آن من اسلامی بود؟
پ) چرا سپاه از شناسایی ضارب مرحوم ابراهیم نژاد به رغم گذشت ۱۵ سال از فاجعه عاجز است؟
ت) چه کسی و به چه دلیل مانع قرائت گزارش کمیسیون تحقیق مجلس اصولگرای هشتم در مورد حمله مجدد به کوی و خوابگاه دانشجویان در روز ۲۵ خرداد ۸۸ شده است؟
با احترام / سید مصطفی تاجزاده
بیستم تیر ماه نود و سه، انفرادی اوین / پیک نت بیست و سوم تیر ماه نود و سه

Wednesday, June 25, 2014

از جسد مهدوی کنی چه خبر؟

دیگه صداش هم در نیاوردند!!

از جسد مهدوی کنی چه خبر؟

آخه این چه وضعشه مسوولین چرا رسیدگی نمی کنند!؟؟

وقتی مرگش اعلام نمیشه این یعنی که هنوز درباره جانشین او برای ریاست مجلس خبرگان توافقات پشت پرده با هاشمی رفسنجانی انجام نشده!! اگر هم دیدید که به جای رییس اومدند سرپرست گذاشتند، توجه به استدلال این کارشون نباید کرد بلکه ایمان بیاوریم که یه خبرهایی هست!! گرچه توی این ولایت همیشه یه خبرهایی بوده!

Wednesday, June 11, 2014

Brasil 2014

Vi ses snabbt!
We'll be back soon
زود بر می گردیم!؟