Translate

Saturday, June 8, 2013

موانع ائتلاف نامزدها در هر دو جناح اصلاحات و اصولگرایان

1)
بحث اصلی انتخابات "ائتلاف" است نه "تحریم"!
جدی ترین و حساس ترین بحث انتخاباتی که کوچکترین اعتنائی به "تحریم انتخابات" که عمدتن در خارج از کشور پرچم آن را برافراشته اند ندارد، "ائتلاف" است. هم در طیف راست و هم در طیف اصلاح طلب. هر دو گروه در کمین تصمیم گروه مقابل است، درعین حال که درگیر پیش بینی ها و سناریوهای خود هستند. مسئله ائتلاف از آن جهت نیز سرنوشت ساز شده، که تقریبن همه، به همان گونه که روحانی در سخنرانی خود در حسینیه جماران گفت، می دانند که حاکمیت ظرفیت یک کودتای انتخاباتی به سبک کودتای سال 88 را ندارد. حتا راهپیمائی چند صد هزار نفره مردم اصفهان در جریان تشییع جنازه آیةالله طاهری نیز بر همگان آشکار ساخت که نیروی انتظامی نمی تواند کوچکترین واکنشی در برابر شعارهای مردم نشان دهد. شعارهائی که از همان جنس تندترین و صریح ترین شعارهای روزهای خونین اعتراض به کودتای انتخاباتی در دوره پیشین بود. حکومت می دانست که با اولین واکنش در اصفهان و آغاز تیراندازی و به آتش کشیده شدن ظرف های زباله، انفجار قبل از انتخابات آغاز خواهد شد. آن هم درست همان روزهائی که در ترکیه مشابه آن درجریان بود. در ادامه همین سیاست بود که نه اجازه خاکسپاری آیت الله طاهری در قم و در کنار آیةالله منتظری را دادند و نه اجازه مجلس ترحیم او را در قم. حتی به دعوت آیةالله موسوی اردبیلی که خود از اعضای ارشد شورای انقلاب و تا درگذشت خمینی رئیس قوه قضائیه (شورایعالی قضائی) بود و در مجلس خبرگان تعیین جانشین خمینی نیز او یکی از پنج عضو پیشنهادی برای تشکیل شورای رهبری به جای رهبری فردی بود. حکومت می دانست آن مجلس ترحیم می تواند منتهی به انفجار خشمی شود مشابه خشمی که در اصفهان بروز کرد و چون هر نوع تقابل خیابانی را منجر به انفجار وسیع تر می داند، بصورت امنیتی مانع برپائی مجلس ترحیم شد. دستگیری های اخیر در تهران و چند شهر نیز حکایت از همین سناریوی حکومتی دارد. یعنی پیشگیری های امنیتی از بیم خشونت های خیابانی.
به موجب این دلائل است که حکومت به جای کودتای انتخاباتی در صدد است تا کاندیدای مطلوب خود را از صندوق رای در آورد و برای این هدف برنامه مدون دارد. براساس این برنامه، جلب رای روستاها و شهرهای کوچک و اقشار کمی در شهرهای بزرگ و کشاندن آنها به پای صندوق های رای در اولویت تلاش آشکار است، و از طرف دیگر خانه نشین کردن قشرهای وسیع رای دهنده شهرهای بزرگ و نیمه بزرگ که میداند رای آنها به 6 کاندیدای جناح راست نیست. بدین ترتیب است که امیدوارند با 20 میلیون رای فرد مطلوب خود را به کاخ ریاست جمهوری ببرند! این در حالی ست که هر دو گروه سناریوهای مختلفی را برای ائتلاف در نظر دارند، اما آن ها را رونمائی نمی کنند.

2)
موانع موجود در راه ائتلاف کاندیداهای هر دو جبهه اصولگرا و اصلاح طلب
الف) در درجه نخست، جناح راست که بیت رهبری هدایت آن را برعهده دارد از آن بیم دارند که اگر ائتلاف صورت گرفته و نام یک کاندیدا در مرحله انتخابات اعلام شود، میان عارف و روحانی نیز ائتلاف صورت گرفته و مثلن روحانی در برابر کاندیدای بیت رهبری قرار گیرد. در این صورت راستگرایان معتقدند در یک انتخابات دو قطبی بازنده اند.
ب) اگر روحانی و عارف ائتلاف کنند و مثلن روحانی در صحنه باقی بماند و راستگرایان به ائتلاف نرسند، از آنجا که رای آنها تقریبن مشخص است، می ترسند این رای میان چند کاندیدای جناح راست تقسیم شود که در این صورت هم کاندیدای واحد جبهه مقابل، بویژه اگر با حمایت علنی و رسمی هاشمی و خاتمی همراه شود برنده است.
پ) تمام کوشش راستگرایان فعلن جو سازی و جنگ روانی برای جلوگیری از ائتلاف عارف و روحانی و همچنین جنگ تبلیغاتی علیه هاشمی رفسنجانی است که جلوی ائتلاف آنها و ورود به صحنه هاشمی را بگیرند. فعلن آتش تهیه را علیه هاشمی برای ترساندن وی برای چنین ورودی به کیهان شریعتمداری داده اند.
ت) اگر ائتلاف عارف و روحانی اعلام شود، راستگرایان با دستور از بالا ائتلاف خواهند کرد و درعین حال خواهند کوشید به تبلیغ "تحریم" و بی اثر بودن رای دادن و مشخص بودن رئیس جمهور از سوی رهبر و . . . دامن زده و علیه مردم جنگ روانی را تشدید کنند، با این امید که هیچکدام 50 در صد آرا را بدست نیآورده و انتخابات به دور دوم بکشد.
ث) اگر ائتلاف میان عارف و روحانی حاصل نشود و راستگرایان هم با دو کاندیدا در صحنه بمانند، در این صورت تقلب و مهندسی آراء را به گونه ای سازمان خواهند داد که اصلاح طلبان برای مرحله دوم انتخابات بر سر ائتلاف ناکرده در مرحله اول به جان هم افتاده و جبهه خود را تضعیف کنند.
ج) آخرین مسئله تاخیر در اعلام ائتلاف میان روحانی و عارف است. در این زمینه نیز تنها احتمال جدی که می توان متصور بود اینست که آنها با آگاهی از تشتت و رقابت در میان 6 کاندیدای راستگرا می خواهد منتظر بمانند تا ابتدا آنها تکلیف خودشان را با خودشان روشن کنند. تجربه ثبت نام هاشمی در آخرین لحظات و موج بزرگی که برای شرکت درانتخابات ایجاد شد، به آنها نشان داد که اگر در آخرین فرصت ها هم اعلام ائنلاف کنند، مردم سریعن با خبر شده و برای رای گیری بسیج می شوند. بنابراین دلیلی برای عجله نیست و باید منتظر حرکت مهره های حریف روی صفحه شطرنج انتخابات بود.

3)
وحشت راستگرها از پیروزی حسن روحانی
درباره موقعیت حداد عادل، جلیلی، ولایتی و غرضی در انتخابات پیش رو، نکات جالبی در نوشته زیر خواهید یافت که مطالعه آن به طرفداران تحریم انتخابات توصیه می شود. لینک سایت و مقاله را نیز در پایان این نوشته می گذاریم. نویسنده فردی به نام حسین قدیانی و سخت نگران کنار نرفتن  هر پنج نامزد جناح راست به سود قالیباف است؛ او دلایل خود را چنین ذکر کرده است!!
یک) اگر آن ۱۳ میلیون رای موسوی، به بهانه عدم احراز صلاحیت هاشمی، با صندوق آرا قهر نکنند، اگر لایه های رقیق تر آرای خاکستری، متاثر از تبحر روحانی در فن بیان، به ایشان مایل شوند، اگر عارف، زرنگی کند و به نفع حسن روحانی کنار برود، اگر آقایان هاشمی و خاتمی و سیدحسن خمینی و موسوی خوئینی ها و… ذره ای تدبیر کنند و در حمایت از شیخ دیپلمات، متحد و یکدل و یک پارچه وارد صحنه شوند، اگر حسن روحانی مثل امشب، باز هم طریقه سخن و سخنوری را به این همه نامزد اصولگرا، به این همه منم منم خودبزرگ بین، به این همه پر ادعا، و به این همه کاندید کج اندیش، تدریس کند و یاد دهد، و اگر اصولگرایان محترم، باز هم در این روند بی عقل و رویه بی منطق، به نفع یک نامزد کنار نروند، پیش بینی من یکی، باخت ملس جریان اصولگراست، چرا که خدا کی و کجا چک سفید داده به جریان اصولگرایی؟ . . . نوشتم «پیش بینی»، این اما بیش از «پیش بینی»، «هشدار» من است به جریان اصولگرایی.
دو) حالا باز عده ای بلاهت خود را کامل کنند و از «دوگانه مقاومت - سازش» حرف بزنند! حالا باز عده ای بگویند؛ اصلاح طلبان که نیستند، هاشمی که نیست، خاتمی که نیست، پس حزب اللهی ها بزنند توی سر و کله همدیگر، بلکه «اصلح» را پیدا کنند! حالا باز دوستان بازی کنند با کلمه اصلح و صالح و اصلح فلان و صالح بهمان و کوفت و زهرمار! حالا باز بروند و کاسبی کنند با تعاریف رهبر از این بزرگ و آن بزرگ! حالا باز با تندترین شیوه ممکن، مخلص سازی کنند! حالا باز به ریش متن «رقیب در صحنه است» بخندند! حالا باز هتاکی و اهانت بخوانند ۲ کلمه حرف حساب «خیانت در جبهه خودی» را! حالا باز با وجود شیخ قرای دیپلمات، بعضی دوستان نازک خیال، علی الدوام چماق بزنند بر فرق قالیباف! حالا باز حسن روحانی را ول کنند و علیه شهردار تهران، هر آنچه ناسزا بلدند ردیف کنند! حالا باز خود فتنه را رها کنند و گیر بدهند به آنکه «ساکت فتنه» می خوانندش!
حالا باز . . . حالا باز . . . حالا باز برای این حقیر کمترین کامنت بگذارید که فلانی! چقدر از قالیباف پول گرفته ای برای نوشته های اخیرت؟!
سه) باز هم تاکید می کنم که این وجیزه، «هشدار» است، نه «پیش بینی». من واقعن در عجبم از عقل جماعت اصولگرا! این همه نامزد برای چیست؟ این همه تفرق آرا سودش چیست؟ مگر نمی بینید رقیب را؟ انتخابات را به آن دیگر اصولگرا ببازید بهتر است یا به حسن روحانی؟
چهار)  اول از ائتلاف مورد علاقه خودم یعنی ائتلاف  سهگانه  شروع کنم.
آقایان!
مگر قرار نبود فقط یکی از شما ۳ نفر در صحنه بمانید؟ پس چه شد؟ مگر پای دین و شرف و قسم و آیه و تقوی و ایمان و غیرت خود را به میان نیاورده بودید که بر اساس نظرسنجی و نظر جامعتین، فقط یکی از شما در صحنه می ماند؟ پس چه شد؟
آقای حداد عادل! شمایی که امشب گفتی «من به مردم دروغ نمی گویم»، مگر دروغ، شاخ و دم دارد؟ شما محترم، در نظرسنجی ها بالاتر هستید یا رای جامعتین را دارید که کنار نمی کشید؟ مگر شما در اغلب نظرسنجی ها، فقط و فقط اندکی بالاتر از آقای غرضی نیستید؟ . . . و گور بابای ائتلاف (اصلن کدام ائتلاف؟) آیا بینی و بین الله در توان خود می بینید که رئیس جمهور شوید؟
آقای حداد! شما معلم و مولف کتب درسی این مرز و بوم هستید. شما ریشی سفید کرده اید. شما معتمد نظام هستید. وقتی شما اینقدر راحت خلف وعده می کنید، وای به حال دانش آموختگان کلاس درس شما! وای به حال من که قرار است از شما یاد بگیرم! شما کاری کرده اید که دیگر، منِ حسین قدیانی، رسما و علنا بگویم؛ «تا آخر عمر، به وعده هیچ ائتلافی نباید دلخوش کرد، حتا اگر سرانش با اخلاق هایی چون شما باشید.
و اما آقای ولایتی عزیز! آیا انکار می کنید که در همه نظرسنجی ها، بلااستثنا، شهردار تهران از شما جلوتر است؟ و باز آیا کتمان می کنید که نظر جامعتین، اغلب متمایل به دکتر قالیباف است؟ پس ادامه دادن تان برای چیست؟
آیا بیماران خود را نیز با نسخه خلف وعده و بی صداقتی درمان می کنید؟! و آیا ۱۰۰ روزه، به همین منوال بنا دارید تب اقتصاد کشور را بخوابانید؟! با تب بر خلف وعده؟
پنج) در میان این همه نامزد اصولگرا، فقط یکی، در کنار آرای توده ها -اعم از حزب اللهی و محروم- رای به نسبت محسوسی از اقشار خاکستری نیز دارد؛ باقر قالیباف. قالیباف به سبب رضایت مردم از دوران مدیریتش بر نیروی انتظامی و شهرداری تهران، این اقبال را دارد که رای خوب و بالایی داشته باشد. فی الحال نیز در همه نظرسنجی ها اول است.
حال، باید تحسین کرد بصیرت بعضی دوستان مومن و حزب اللهی را که هیچ کاری با روحانی و عارف ندارند، اما مرتبن شهردار تهران را شیطان اکبر می خوانند و طوری علیه حاج باقر جو داده اند که هیچ مومن و حزب اللهی دیگری جرئت نکند بگوید؛ رای من قالیباف است! و اگر بگوید، لابد اهانت کرده به علامه!
آیا رواست ما هم بی تقوایی پیشه کنیم و منتقدین قالیباف را هتاکین آیةالله مهدوی بخوانیم؟ آیا ما نمی توانیم منتقدین بی انصاف و لامروت قالیباف را هتاکین ابرمرد بارها به شهادت رسیده، سردار اعلای مقاومت، حاج قاسم سلیمانی بخوانیم؟ آیا برای ما مقدور نیست که با رای آیةالله مهدوی و نظر شهید حی و زنده یعنی حاج قاسم سلیمانی، کاسبی کنیم؟ أیضن با تعاریف بی مثال و بی نمونه رهبر از ایشان؟
آیا هر که به هر دلیلی نمی خواهد به نامزد شما رای دهد، مستوجب شماتت و تازیانه بی رحم شماست؟ آیا فقط شما مومن و حزب اللهی هستید و دیگران، جملگی جیره خوار و مرفه بی درد و رانتی و . . . هستند؟ آیا ممکن نیست یکی با حجت شرعی و عقلی، به نامزدی غیر از نامزد شما برسد؟!  شما دروغ می گویید که با علامه مصباح بیعت کرده اید! علامه خود در بیعت رهبر انقلاب است! شما با نفس خودتان، با اخلاقیات احمدی نژادی، با نگاه صفر و صدی و سیاه و سفیدی بیعت کرده اید! شما با حب و بغض شخصی تان بیعت کرده اید!
شش) و اما جناب دکتر سعید جلیلی! شما تاج سر ما. می دانید که ارادتم به شما قلبی و صادقانه است. می دانید که لحظه لحظه زندگی ام را مدیون «پایی که جا ماند» می دانم. آیا شما عزیز بزرگوار، یک بار و فقط یک بار برنامه «با دوربین ساعت ۸» خود را نگاه کرده اید؟ آیا قبول دارید بی برنامه، عجولانه و غیر کارشناسی وارد این گود خطیر شده اید؟

جانباز عزیز! منِ حسین قدیانی، با این همه ارادت، تقریبن هیچ چیز از سخنان شما نفهمیدم، چه رسد به سایر مردم! آیا رواست این چنین به سعید جلیلی محبوب ما ستم کنید؟! بینی و بین الله، بینی و بین الله، بینی و بین الله . . . شما اصلن و اصولن آمادگی نامزدی برای انتخابات ریاست جمهوری داشته اید که به صحنه آمده اید؟
سخن گفتن تان که این را نمی رساند عزیز دوست داشتنی! من عاشق شما هستم، اما واقعن نمی دانم برای چه و چرا باید به شما رای بدهم برای ریاست جمهوری؟ جز بیان بعضی کلیات، آنهم با جملاتی غیر قابل فهم، برنامه دیگر شما چیست که مرا برای رای دادن به شما متقاعد کند؟
آقاسعید! رحم کن به دل ما . . . و قبول کن که ناآماده به میدان آمده ای . . .
آقایان اصولگرا! به نفع هیچ یک از خودهای تان کنار نروید. کفر است! شرک است! یک انقلاب اسلامی است و یک شما! یک رهبر است و یک شما! رقیب هم که در صحنه نیست! راحت باشید . http://www.ghadiany.ir/?p=19181

هرسه مطلب فوق از پیک نت هیجدهم خرداد آورده شده است.