Translate

Wednesday, May 29, 2013

انتشار سناریوی حمله نظامی به ایران

آموس یادلین و جیمز کارترایت، در گزارشی که روز چهارشنبه در وب سایت موسسه واشینگتن قرارگرفت، سناریوی اقدام نظامی علیه ایران را منتشر کرده­اند.

دو مقام سابق عالی رتبه از آمریکا و اسرائیل، روز چهارشنبه سناریویی برای اقدام نظامی علیه تأسیسات هسته­ای ایران تا پایان سال جاری را به صورت تئوریک منتشر کردند. این مقام­های سابق می گویند، جامعه بین­المللی باید نخست تلاش­های غیرنظامی را برای فشار بر ایران دنبال کند اما در صورتی که این اقدامات به نتیجه نرسید، بهتر است مداخله نظامی از طریق آمریکا و نه اسرائیل انجام شود.

جیمز کارترایت،که تا چندی پیش معاون ستاد مشترک آمریکا بوده و آموس یادلین، رئیس سابق بخش اطلاعات نظامی نیروی دفاعی اسرائیل، در این گزارش چنین می نویسند.

باتوجه به دامنه گزینه­های در دسترس، نیروی نظامی باید به عنوان آخرین گزینه مطرح باشد. اما همچنان گزینه نظامی به عنوان گزینه­ای معتبر به شمار می­رود، برای استفاده از آن در صورت لزوم؛ آمادگی وجود دارد. به گفته این مقامات سابق، این گزارش قصد دارد گزینه­های مختلف در اقدام نظامی را توضیح دهد.

این گزارش به طور همزمان روز چهارشنبه روی وب سایت­های موسسه مطالعات امنیت ملی در دانشگاه تل آویو و موسسه واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک، قرار گرفت.

در این گزارش سناریویی فرضی مطرح شده است: نخست وزیر اسرائیل ناگهان پیامی تلفنی از کاخ سفید دریافت می کند که در آن یافته­های برآوردهای جاسوسی جدید آمریکا، چنین تشریح می­شود. تحریم­های بین­المللی و مذاکرات با ایران در متوقف ساختن برنامه­های هسته­ای ایران هنوز موثر نبوده است. همچنین تهران پیشنهاد­های آمریکا را نپذیرفته و پیشرفت­های هسته­ای جمهوری­اسلامی ادامه دارد. نخست وزیر اسرائیل و رئیس جمهور آمریکا پس از توافق برای نشستی در هفته آینده در واشینگتن برای بررسی موضوع، با مشاوران امنیت ملی خود قرار ملاقات می گذارند.

این مقام­های سابق می گویند جامعه بین­المللی باید نخست تلاش­های غیرنظامی را برای فشار بر ایران دنبال کند اما در صورتی که این اقدامات به نتیجه نرسید، بهتر است مداخله نظامی از طریق آمریکا و نه اسرائیل انجام شود.

به گزارش هاآرتص، تیم مشاوران رئیس جمهور آمریکا خاطرنشان می کنند که ایالات متحده از جنگ پرهیز دارد زیرا با بدهی­های زیادی مواجه است و به لحاظ سیاسی در شرایط حساسی به سر می برد. از سوی دیگر نیروهای آمریکایی به تازگی از عراق خارج شده اند و تا اواخر 2014 نیز از افغانستان خارج خواهند شد. شماری از تحلیلگران امیدوارند که این روند به بهبود شرایط اقتصادی آمریکا بیانجامد.

با این حال رئیس جمهور آمریکا، نخست وزیر اسرائیل و گروهی از مشاوران آنها بر این­که ایران هسته­ای تهدیدی برای امنیت ملی اسرائیل و آمریکا به شمار می رود تاکید دارند. از سوی دیگر اوباما نیز در سال 2012، بارها بر تعهد خود برای جلوگیری از ورود ایران به باشگاه هسته­ای، پافشاری کرده است. سپس اوباما و نتانیاهو خطوط قرمزی که ایران از سال 2004 تاکنون از آن­ها گذشته و مهمترین آنها ادامه عملیات غنی­سازی اورانیوم باوجود قطعنامه­های شورای امنیت سازمان ملل است، را بررسی می­کنند. آن­ها همچنین به یاد دارند که پنج دور مذاکرات هسته­ای دیپلماتیک در ژنو، استانبول، بغداد، مسکو و قزاقستان شکست خورده است.

باتوجه به این نگرانی­ها، اوباما و نتانیاهو به این نتیجه می­رسند که زمان برای اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته­ای ایران فرارسیده است. اما آنه­ا این پرسش را مطرح می­کنند که کدام یک باید برای اقدام نظامی آماده شوند؟ اسرائیل یا آمریکا؟

هرگونه اقدام اسرائیل مستلزم عبور جنگنده­های اسرائیل از حریم هوایی دست کم یکی از کشورهای اردن، عربستان سعودی، عراق یا سوریه است. ولی حمله آمریکا می تواند مستقیمن و از طریق پایگاه­های نظامی آمریکا در خلیج فارس یا دیگر مناطق اطراف ایران انجام شود.

کارترایت و یادلین می­گویند ارتش آمریکا جنگ­افزاری­های خارق­العاده­ای مانند بمب­افکن­های بی.دو دارد. از سوی دیگر نیروی هوایی آمریکا به جت های سوخت­رسان، پهپادهای جاسوسی و بمب­های فوق سنگین مجهز است که می تواند به اهداف هسته­ای در ایران خسارت وارد کند. البته ایالات متحده هیچ­گاه تجربه چنین عملیاتی را علیه تاسیسات هسته­ای نداشته است؛ بر خلاف آمریکا، اسرائیل چنین تجربه­ای را داشته و در سال 1981 در یک حمله­ی هوایی نیروگاه اوسیراک عراق را منهدم کرده است. در سال 2007 نیز اسرائیل اقدام مشابهی را در مورد سوریه انجام داد. آمریکا باید تنها یک حمله که بیشتر به عمل جراحی شباهت دارد را علیه تاسیسات هسته­ای ایران انجام دهد و از حملات هوایی گسترده علیه ایران خودداری کند. زیرا یک حمله محدود، احتمالن واکنش محدودی را به همراه خواهد داشت و کل منطقه را به آتش نمی­کشد.

از سوی دیگر حمله گسترده­تر اسرائیل علیه ایران در مقایسه با حمله آمریکا، انتقاد بیشتری را از سوی جهان عرب به همراه خواهد داشت. البته نباید در واکنش اعراب به این اقدام، مبالغه کرد.

در نهایت نویسندگان این گزارش، دلایل انگشت شماری را به نفع حمله اسرائیل شرح داده­اند. البته در مقابل دلایل اسرائیل برای بمباران تاسیسات هسته­ای ایران به عنوان کشوری که به طور مستقیم از سوی جمهوری­اسلامی تهدید می­شود، قوی­تر از دلایل آمریکاست علاوه بر آن که دخالت در جنگی دیگر نیز به نفع ایالات متحده نخواهد بود. انتخاب دات آی.آر/ دیپلماسی ایرانی  هشتم خرداد نود و دو


سه نشانه­ی نفوذ انگلیس و اسرائیل در بیت خامنه­ای:

رئیس جمهور شدن احمدی­نژاد ــ کودتای 88 ــ رد صلاحیت هاشمی

توطئه چهارم: پیش انداختن سعید جلیلی

"دن شوفتان"، رئیس مرکز مطالعات امنیت ملی دانشگاه حیفا در اسراییل، در گفتگویی با‌‌ بی.بی.سی فارسی از رفتن احمدی­نژاد اظهار تاسف کرده و چنین می‌گوید.
"احمدی­نژاد چهره زشت رژیم ایران است. بنابراین از نظر اسرائیل او برای نشان دادن ماهیت رژیم به افرادی که شاید ساده لوح باشند بسیار مفید بود."
او می‌افزاید "اگر شخص باهوش تری جای او بود اما همچنان به ساخت بمب اتمی ادامه می‌داد، از تروریسم در دنیا حمایت و با مردمش وحشیانه برخورد می‌کرد، کار ما برای متقاعد کردن افکار عمومی جهان سخت تر می‌شد. اما احمدی­نژاد کار ما را راحت کرد. بنابراین ما به نوعی از پایان دوره رئیس جمهوری او متاسفیم."
این نخستین بار نیست که مقامات اسراییلی از این­که رفتار و حرکات احمدی­نژاد در هشت سال گذشته به سود اسراییل تمام شد سخن می‌گویند. مقامات فلسطینی بارها سخنان احمدی­نژاد را به زیان فلسطینی‌‌ها اعلام کردند چنانکه به گزارش فارس محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین از محمود احمدی­نژاد خواست تا کمتر درباره نابودی اسرائیل صحبت کند زیرا این سخنان، ضمن تضعیف مواضع فلسطینیان موجب تقویت اسراییل می‌شود. (2/08/2013)
آیا مواضع احمدی­نژاد در این هشت ساله همان مواضع آقای خامنه‌ای و دیپلماسی به اصطلاح "تهاجمی" وی نبود؟ خامنه‌ای خود نگفت که نظراتش به احمدی­نژاد نزدیکتر است؟
در واقع این مواضع و نظرات و سیاست‌‌های خامنه‌ای بود و هست که به سود اسراییل و غرب تمام شده است. کودتا علیه میرحسین موسوی به همان اندازه که به زیان مردم و اقتصاد و استقلال و آینده ایران تمام شد و چهار سال دیگر دولت احمدی نژاد را به کشور ما تحمیل کرد، به سود غرب و اسراییل بود. خامنه‌ای در این کودتا مسئولیت درجه اول را داشت. فرار به جلو و مقاومت در برابر این کودتا را "فتنه انگلیسی" معرفی کردن هیچ تأثیری در قضاوت واقعی درباره ماهیت کودتا و نتیجه سیاست های خامنه­ای نمی دهد.
مسئولیت روی کار آمدن احمدی نژاد بطور عمده با خامنه‌ای است، همچنان که اگر جلیلی به جای احمدی­نژاد به مردم تحمیل شود تقصیر با ایشان است.

نگرانی در اینجاست که حسن روحانی نامزد کنونی انتخابات ریاست جمهوری و محمد هاشمی برادر اکبر هاشمی رفسنجانی، هر دو در دو گفتگو و مصاحبه رسمی و جداگانه به صراحت اعلام کرده­اند که ماه­ها قبل از برگزاری انتخابات 1384 سفیر انگلستان در ایران از پیروزی احمدی­نژاد در آن انتخابات خبر داده است. محمد هاشمی می‌گوید "شش ماه پیش از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری سفیر وقت انگلیس در جایی عنوان کرده­بود که شخصی بنام محمود احمدی­نژاد به عنوان رییس جمهوری جانشین محمد خاتمی می‌شود. این ادعا که اگر لازم باشد، مدارکش را هم منتشر می‌کنیم نشان می‌دهد که ریاست احمدی­نژاد نتیجه انقلاب مخملی دشمنان بود تا آنها با کمترین هزینه و بدون این­که بخواهند خود را درگیر جنگ و تنش‌‌های جهانی کنند، به خواسته‌‌های خصمانه خود دست یافته اند." (جمهوریت- خرداد 1388)
حسن روحانی نیز در سخنرانی در دانشکده حقوق بهشتی گفته "انگلیسی‌ها در سال 84 به ما ‌گفتند شهردار تهران (احمدی­نژاد) رئیس‌جمهور بعدی شما خواهد بود در حالی که ما فکر می‌کردیم هاشمی رأی می‌آورد." (پیک نت - 18 اردیبهشت 92)
در جریان انتخابات 88 نیز وزارت خارجه انگلستان در اسفند 87 یعنی چهارماه پیش از برگزاری انتخابات، کودتا را پیش بینی کرده و سایت وزارت خارجه آن کشور چنین هشدار داده­بود.‌
"در ژوئن 2009 در ایران انتخابات ریاست جمهوری برگزار می‌شود. با توجه به نزدیکی زمان مزبور لازم است اتباع انگلیس آماده اقدامات پیشگیرانه در اماکن عمومی شهرهای اصلی باشند، چرا که امکان برگزاری تظاهرات ناگهانی و احتمالن خشونت­آمیز و حتا شورش‌‌های عمومی به طور قابل ملاحظه‌ای وجود دارد." (پیک نت - اول اسفند 1387)
با توجه به نقش بیت رهبری در پیروزی احمدی نژاد و همچنین کودتا علیه موسوی این پرسش مطرح می‌شود که انگلستان تا چه اندازه در بیت رهبری نفوذ دارد که ماه‌‌ها پیش از پیروز انتخابات 1384 و از کودتای 1388 خبر دارد؟ در واقع مشکل فراتر از احمدی­نژاد و این واقعیت است که آنچه احمدی نژاد طی هشت سال گذشته انجام داد به سود اسراییل و غرب بود. فراتر از آن است که احمدی نژاد ایران را به شورای امنیت سازمان مللکشاند و سرنوشت آن را به امریکا سپرد، مسئله آن است که خودِ رهبر و بیت رهبری همراه و زیر نفوذ باندی قراردارند که به زیان منافع ملی ایران عمل می‌کند. پیوندهای دیرین رهبر با انجمن حجتیه و قرار­دادن جواد مادرشاهی یکی از سران معدود این انجمن بعنوان مسئولیت اطلاعات بیت رهبری زمینه نفوذ انگلستان در بیت و هدایت امور به سود منافع غرب و اسراییل را بوجود آورد. مادرشاهی همان کسی است که درسال 1362 به عنوان مشاور امنیتی خامنه‌ای، رییس جمهور وقت، پرونده غیرقانونی کردن حزب توده ایران را در سفر محرمانه به پاکستان از عوامل انگلیس تحویل گرفت و موفق شد انقلاب را از پشتیبانی یکی از جدی­ترین مدافع آن محروم کند.
بیت رهبر اکنون دست این مجموعه است و تا بحال در سه انتخاب توانسته ضربه خود را به مردم ایران وارد کند. سال 84 با تحمیل احمدی نژاد، سال 88 با کودتا علیه میرحسین موسوی و سال 92 با رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و اکنون فشار به خانواده خمینی.
ادعاهای خامنه­ای در مورد "مقاومت" و امریکا ستیزی و غرب ستیزی او تنها سرپوشی است بر واقعیت نفوذ غرب و اسراییل در تمام اجزای بیت و تحمیل کردن سیاست‌‌هایی که تا به امروز به زیان مردم ایران و نیروهای مدافع و پشتیبان انقلاب تمام شده است. 

راه توده شماره 409 - نهم خرداد نود و دو