رئیس جمهور شدن احمدینژاد ــ کودتای 88 ــ رد صلاحیت هاشمی
توطئه چهارم: پیش انداختن سعید جلیلی
"دن
شوفتان"، رئیس مرکز مطالعات امنیت ملی دانشگاه "حیفا" در اسراییل،
در گفتگویی با بی.بی.سی فارسی از رفتن احمدینژاد اظهار تاسف کرده و چنین میگوید.
"احمدینژاد
چهره زشت رژیم ایران است. بنابراین از نظر اسرائیل او برای نشان دادن ماهیت رژیم
به افرادی که شاید ساده لوح باشند بسیار مفید بود."
او
میافزاید "اگر شخص باهوش تری جای او بود اما همچنان به ساخت بمب اتمی ادامه
میداد، از تروریسم در دنیا حمایت و با مردمش وحشیانه برخورد میکرد، کار ما برای
متقاعد کردن افکار عمومی جهان سخت تر میشد. اما احمدینژاد کار ما را راحت کرد.
بنابراین ما به نوعی از پایان دوره رئیس جمهوری او متاسفیم."
این
نخستین بار نیست که مقامات اسراییلی از اینکه رفتار و حرکات احمدینژاد در هشت
سال گذشته به سود اسراییل تمام شد سخن میگویند. مقامات فلسطینی بارها سخنان احمدینژاد
را به زیان فلسطینیها اعلام کردند چنانکه به گزارش فارس محمود عباس رئیس تشکیلات
خودگردان فلسطین از محمود احمدینژاد خواست تا کمتر درباره نابودی اسرائیل صحبت
کند زیرا این سخنان، ضمن تضعیف مواضع فلسطینیان موجب تقویت اسراییل میشود.
(2/08/2013)
آیا
مواضع احمدینژاد در این هشت ساله همان مواضع آقای خامنهای و دیپلماسی به اصطلاح
"تهاجمی" وی نبود؟ خامنهای خود نگفت که نظراتش به احمدینژاد نزدیکتر است؟
در
واقع این مواضع و نظرات و سیاستهای خامنهای بود و هست که به سود اسراییل
و غرب تمام شده است. کودتا علیه میرحسین موسوی به همان اندازه که به زیان مردم و
اقتصاد و استقلال و آینده ایران تمام شد و چهار سال دیگر دولت احمدی نژاد را به
کشور ما تحمیل کرد، به سود غرب و اسراییل بود. خامنهای در این کودتا مسئولیت
درجه اول را داشت. فرار به جلو و مقاومت در برابر این کودتا را "فتنه
انگلیسی" معرفی کردن هیچ تأثیری در قضاوت واقعی درباره ماهیت کودتا و
نتیجه سیاست های خامنهای نمی دهد.
مسئولیت روی کار آمدن احمدی نژاد بطور عمده با خامنهای است،
همچنان که اگر جلیلی به جای احمدینژاد به مردم تحمیل شود تقصیر با ایشان است.
نگرانی
در اینجاست که حسن روحانی نامزد کنونی انتخابات ریاست جمهوری و محمد هاشمی برادر
اکبر هاشمی رفسنجانی، هر دو در دو گفتگو و مصاحبه رسمی و جداگانه به صراحت اعلام
کردهاند که ماهها قبل از برگزاری انتخابات 1384 سفیر انگلستان در ایران از
پیروزی احمدینژاد در آن انتخابات خبر داده است. محمد هاشمی میگوید "شش
ماه پیش از انتخابات نهمین دوره ریاست جمهوری سفیر وقت انگلیس در جایی عنوان کردهبود
که شخصی بنام محمود احمدینژاد به عنوان رییس جمهوری جانشین محمد خاتمی میشود.
این ادعا که اگر لازم باشد، مدارکش را هم منتشر میکنیم نشان میدهد که ریاست
احمدینژاد نتیجه انقلاب مخملی دشمنان بود تا آنها با کمترین هزینه و بدون اینکه
بخواهند خود را درگیر جنگ و تنشهای جهانی کنند، به خواستههای خصمانه خود دست
یافته اند." (جمهوریت- خرداد 1388)
حسن
روحانی نیز در سخنرانی در دانشکده حقوق بهشتی گفته "انگلیسیها در سال 84 به
ما گفتند شهردار تهران (احمدینژاد) رئیسجمهور بعدی شما خواهد بود در حالی که ما
فکر میکردیم هاشمی رأی میآورد." (پیک نت - 18 اردیبهشت 92)
در
جریان انتخابات 88 نیز وزارت خارجه انگلستان در اسفند 87 یعنی چهارماه پیش از
برگزاری انتخابات، کودتا را پیش بینی کرده و سایت وزارت خارجه آن کشور چنین هشدار دادهبود.
"در
ژوئن 2009 در ایران انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود. با توجه به نزدیکی زمان
مزبور لازم است اتباع انگلیس آماده اقدامات پیشگیرانه در اماکن عمومی شهرهای اصلی
باشند، چرا که امکان برگزاری تظاهرات ناگهانی و احتمالن خشونتآمیز و حتا شورشهای
عمومی به طور قابل ملاحظهای وجود دارد." (پیک
نت - اول اسفند 1387)
با
توجه به نقش بیت رهبری در پیروزی احمدی نژاد و همچنین کودتا علیه موسوی این پرسش
مطرح میشود که انگلستان تا چه اندازه در بیت رهبری نفوذ دارد که ماهها پیش از
پیروز انتخابات 1384 و از کودتای 1388 خبر دارد؟ در واقع مشکل فراتر از احمدینژاد
و این واقعیت است که آنچه احمدی نژاد طی هشت سال گذشته انجام داد به سود اسراییل و
غرب بود. فراتر از آن است که احمدی نژاد ایران را به شورای امنیت سازمان مللکشاند و سرنوشت آن را به امریکا سپرد، مسئله آن است که خودِ رهبر و بیت رهبری همراه و زیر
نفوذ باندی قراردارند که به زیان منافع ملی ایران عمل میکند. پیوندهای دیرین
رهبر با انجمن حجتیه و قراردادن جواد مادرشاهی یکی از سران معدود این
انجمن بعنوان مسئولیت اطلاعات بیت رهبری زمینه نفوذ انگلستان در بیت و هدایت امور
به سود منافع غرب و اسراییل را بوجود آورد. مادرشاهی همان کسی است که درسال 1362
به عنوان مشاور امنیتی خامنهای، رییس جمهور وقت، پرونده غیرقانونی کردن حزب توده
ایران را در سفر محرمانه به پاکستان از عوامل انگلیس تحویل گرفت و موفق شد انقلاب را
از پشتیبانی یکی از جدیترین مدافع آن محروم کند.
بیت
رهبری اکنون دست این مجموعه است و تا بحال در سه انتخاب توانسته ضربه خود را به
مردم ایران وارد کند. سال 84 با تحمیل احمدی نژاد، سال 88 با کودتا علیه میرحسین
موسوی و سال 92 با رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی و اکنون فشار به خانواده آقای خمینی.
ادعاهای خامنهای در مورد مقاومت و امریکا ستیزی و غرب ستیزی او تنها
سرپوشی است بر واقعیت نفوذ غرب و اسراییل در تمام اجزای بیت و تحمیل کردن سیاستهایی
که تا به امروز به زیان مردم ایران و نیروهای مدافع و پشتیبان انقلاب تمام شده
است.
راه توده شماره 409 - نهم خرداد نود و دو
http://www.rahetudeh.com/rahetude/2013/08mai/4/sarmaghaleh409.html
انتشار سناریوی حملهی نظامی به ایران
انتشار سناریوی حملهی نظامی به ایران
آموس یادلین و جیمز کارترایت، در گزارشی که
روز چهارشنبه در وب سایت موسسه واشینگتن قرار گرفت، سناریوی اقدام نظامی علیه
ایران را منتشر کرده اند.
دو مقام سابق عالی رتبه از آمریکا و
اسرائیل، روز چهارشنبه سناریوی اقدام نظامی علیه تاسیسات هسته ای ایران تا پایان
سال جاری را به صورت تئوریک منتشر کردند. این مقام های سابق می گویند، جامعه بین
المللی باید نخست تلاش های غیر نظامی را برای فشار بر ایران دنبال کند اما در
صورتی که این اقدامات به نتیجه نرسید، بهتر است مداخله نظامی از طریق آمریکا و نه
اسرائیل انجام شود.
جیمز
کارترایت،که تا چندی پیش معاون ستاد مشترک آمریکا بوده و آموس یادلین، رئیس سابق
بخش اطلاعات نظامی نیروی دفاعی اسرائیل، در این گزارش می نویسند: باتوجه به دامنه
گزینه های در دسترس، نیروی نظامی باید به عنوان آخرین گزینه مطرح باشد. اما همچنان
گزینه نظامی به عنوان گزینه ای معتبر به شمار می رود برای استفاده از آن در صورت
لزوم؛ آمادگی وجود دارد. به گفته این مقامات سابق، این گزارش قصد دارد گزینه های
مختلف در اقدام نظامی را توضیح دهد.
این گزارش به
طور همزمان روز چهارشنبه روی وب سایت های موسسه مطالعات امنیت ملی در دانشگاه تل
آویو و موسسه واشینگتن برای سیاست خاور نزدیک، قرار گرفت.
در این گزارش
سناریویی فرضی مطرح شده است: نخست وزیر اسرائیل ناگهان پیامی تلفنی از کاخ سفید
دریافت می کند که در آن یافته های برآوردهای جاسوسی جدید آمریکا، تشریح می شود:
تحریم های بین المللی و مذاکرات با ایران هنوز در متوقف کردن برنامه های هسته ای
ایران موثر نبوده است. همچنین تهران پیشنهاد های آمریکا را نپذیرفته و پیشرفته های
هسته ای جمهوری اسلامی ادامه دارد. نخست وزیر اسرائیل و رئیس جمهور آمریکا پس از
توافق برای نشستی در هفته آینده در واشینگتن برای بررسی موضوع، با مشاوران امنیت
ملی خود قرار ملاقات می گذارند.
ین مقام های سابق می گویند، جامعه بین
المللی باید نخست تلاش های غیر نظامی را برای فشار بر ایران دنبال کند اما در
صورتی که این اقدامات به نتیجه نرسید، بهتر است مداخله نظامی از طریق آمریکا و نه
اسرائیل انجام شود.
به گزارش هاآرتص، تیم مشاوران رئیس جمهور
آمریکا خاطرنشان می کنند که ایالات متحده از جنگ پرهیز دارد، با بدهی های زیادی
مواجه است و به لحاظ سیاسی در شرایط حساسی به سر می برد. از سوی دیگر نیروهای
آمریکایی به تازگی از عراق خارج شده اند و تا اواخر 2014 نیز از افغانستان خارج خواهند
شد. شماری از تحلیلگران امیدوارند که این روند به بهبود شرایط اقتصادی آمریکا
بیانجامد.
با این حال
رئیس جمهور آمریکا، نخست وزیر اسرائیل و گروهی از مشاوران آنها بر اینکه ایران
هسته ای تهدیدی برای امنیت ملی اسرائیل و آمریکا به شمار می رود تاکید دارند. از سوی
دیگر باراک اوباما نیز در سال 2012، بارها بر تعهد خود برای جلوگیری از ورود ایران
به باشگاه هسته ای، پافشاری کرده است. سپس اوباما و نتانیاهو خطوط قرمزی را که
ایران از سال 2004 تا کنون از آن عبور کرده، بررسی می کنند. مهمترین آنها انجام
عملیات غنی سازی اورانیوم باوجود قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل است. آنها
همچنین به یاد می آورند که پنج دور مذاکرات هسته ای دیپلماتیک در ژنو، استانبول،
بغداد، مسکو و قزاقستان شکست خورده است.
باتوجه به این
نگرانی ها، اوباما و نتانیاهو به این نتیجه می رسند که زمان برای اقدام نظامی علیه
تاسیسات هسته ای ایران فرا رسیده است. اما آنها این پرسش را مطرح می کنند که کدام
یک باید برای اقدام نظامی آماده شوند؟ اسرائیل یا آمریکا؟
هرگونه اقدام اسرائیل مستلزم عبور جنگنده
های اسرائیلی از حریم هوایی دست کم یک کشور (اردن، عربستان سعودی، عراق یا سوریه)
است. در مقابل حمله آمریکا می تواند مستقیما از طریق پایگاه های نظامی آمریکا در
خلیج فارس یا دیگر مناطق اطراف ایران انجام شود.
کارترایت و
یادلین می گویند ارتش آمریکا توانایی های خارق العاده ای ماننده بمب افکن
های بی – 2 دارد. از سوی دیگر نیروی هوایی آمریکا به جت های سوخت رسان، پهپاد های
جاسوسی و بمب های فوق سنگین مجهز است که می تواند به اهداف هسته ای در ایران خسارت
وارد کند. البته ایالات متحده هیچگاه تجربه چنین عملیاتی را علیه تاسیسات هسته ای
نداشته است. اما بر خلاف آمریکا، اسرائیل این تجربه را داشته و در سال 1981، از
طریق حمله هوایی نیروگاه اوسیراک عراق را منهدم کرده است. در سال 2007 نیز اسرائیل
اقدام مشابهی را در مورد سوریه انجام داد.
آنها اضافه می
کنند که هرگونه اقدام اسرائیل مستلزم عبور جنگنده های اسرائیلی از حریم هوایی دست
کم یک کشور (اردن، عربستان سعودی، عراق یا سوریه) است. در مقابل حمله آمریکا می
تواند مستقیما از طریق پایگاه های نظامی آمریکا در خلیج فارس یا دیگر مناطق اطراف
ایران انجام شود.
این مقامات
سابق در ادامه ادعا می کنند که آمریکا باید یک حمله که بیشتر به عمل جراحی شباهت
دارد را علیه تاسیسات هسته ای ایران انجام دهد و از حمله هوایی تمام عیار علیه
ایران خودداری کند. به این ترتیب یک حمله محدود، احتمالا واکنش محدودی را به همراه
خواهد داشت و کل منطقه را به آتش نمی کشد.
از سوی دیگر
حمله گسترده تر اسرائیل علیه ایران در مقایسه با حمله آمریکا، انتقاد بیشتری را از
سوی جهان عرب به همراه خواهد داشت. البته نباید در واکنش اعراب به این اقدام،
مبالغه کرد.
در نهایت
نویسندگان این گزارش، دلایل انگشت شماری را به نفع حمله اسرائیل شرح داده اند.
البته در مقابل دلایل اسرائیل برای بمباران تاسیسات هسته ای ایران به عنوان کشوری
که به طور مستقیم از سوی جمهوری اسلامی تهدید می شود، قوی تر از دلایل آمریکاست.
از سوی دیگر دخالت در جنگ دیگری نیز به نفع ایالات متحده نخواهد بود.
انتخاب دات آی.آر/ دیپلماسی
ایرانی هشتم خرداد نود و دو