ما نوع خاصی از میمونها هستیم
کتاب کریستفر رایان و همسرش سیسیلدا جتا، با عنوان ریشه سکس در ماقبل تاریخ، همچنان از پرفروش ترین هاست و در خیلی از شهرهای امریکای شمالی و اروپا سفیر انتشاراتی برای معرفی کتاب شان دارند. کریستوفر برای سومین بار به سخنرانی در TED دعوت شده است. ترجمه گوشه هایی از سخنرانی محقق امریکایی را می خوانیم.
کریستوفر رایان با شوخ طبعی تمام سخنرانی اش را با این ادعا آغاز می کند که "از نظر رفتار و اعمال جنسی، ما شاخه جدا شده ایی از نسل میمونها نیستیم. ما در حقیقت خود نوع خاصی از میمونها هستیم. نسبت شباهت و نزدیکی ما به شمپانزه و بانوبو بیشتر از شباهت آن دو میمون به اورانگوتان، گوریل و سایر میمون سانان است."
اما این که چه نوع خاصی از میمونها هستیم، پرسشی است که زوج محقق سالهاست در باره آن کار می کنند. ما می دانیم که انسانها از ۲۰۰ هزار سال پیش فیزیک کنونی را کسب کرده اند و در ضمن می دانیم که فقط از حدود ۱۰ هزار سال پیش بود که بخشی از بشر در یک نقطه ماندگار شد و از طریق استفاده از مزرعه کشاورزی به تولید بیشتری دست یابد.
دکتر رایان قبل از هر چیز توجه حضار را به این واقعیت جلب می کند که بعد از مطرح شدن تئوری تکامل داروین، همواره یک شیوه روایت در باره رقابت زنان و مردان شکل گرفت. باور محافل علمی این بوده که زنان و مردان در یک جدال دائم به سر می برند و مردان از آغاز حیات طبیعی بشر، زنان را با غذا، امنیت و تهیه مکانی برای زندگی، وا می داشتند که وارد یک تعهد جنسی گردند. ولی به دلائل مختلف ثابت شده این نوع تفسیر از زندگی اجتماعی اجداد اولیه که خطاست. بشر اولیه پیش از اختراع کشاورزی وقتی که در قبیله به صورت کوچ نشینی و در سیستم عدالت و مشارکت اجباری زندگی می کرد رفتار جنسی زنان و مردان محدود به یک جمع دو نفره نمی شد و خبری از کنترل و تصاحب همدیگر نبود.
انسانها و اورانگوتان تنها حیوانات میمون سان هستند که از جلو با هم سکس دارند. این دو موجود تنها میمون هایی هستند که کیسه محل نگهداری تخم آنها با فاصله از بدن شان قرار دارد. سخنران به این مثال در مورد فعال بودن و آماده بودن مردها بسنده می کند که داشتن کیسهِ تخم بیرون از بدنِ در مردان و اورانگوتان، شبیه داشتن یخچال پر از آبجوی خنک در زیرزمین است و طبیعتن مردی با یخچال خنک همیشه آماده است تا میزبان خوبی برای پارتی و ملاقات های جذاب باشد. به عبارتی مردان و اورانگوتان همیشه آماده سکس هستند.
وقتی داروین به اعضای تناسلی شامپانزه ماده خیره می شد نمی توانست از مرز اندیشه های سنتی عبور کند و پیگیری نماید که شامپانزه ماده در هر ساعت بین ۱ تا ۴ بار با شامپانزه های مختلف درون گروه خود رابطه جنسی دارد. در حال حاضر می دانیم که انسانها دفعات سکس شان برای یک توِلید مثل ۱۰۰۰ بار است و میمون بانوبو ماده، در ۹۰ درصد دوران قاعدگی ماهانه، قادر به فعالیت جنسی می باشد.
دکتر رایان مثل همیشه به این سئوال و ابهام مجبور می شود جواب دهد که دیدگاه هایش، ترویج و تشویق رابطه آزاد جنسی را مد نظر قرار داده است در حالی که باز هم با شوخ طبعی از یک مثال طبیعی بهره می گیرد و می گوید اگر بگوییم انسان ها به طور غریزی گوشتخوار بوده اند آیا بدین مفهوم است که گیاهخواری انسانهای معاصر بد و غلط است؟
نشانه های باستان شناسی و تحقیقات جتماعی با استاندارد سنتیِ تعهد جنسی دونفر به هم، هماهنگی ندارد و جوامع بسیاری وجود دارند که از سیستم زن و شوهری (کلوپ جنسی دو نفره) بهره نمی گیرند. جوامعی هستند که فرزندان، چندین پدر دارند و جوامعی هم هستند که سکس هیچ رابطه ایی با شرم و گناه ندارد و . . .
سخنران تنها امیدش این است که به مخاطبانش بگوید "تضاد و تناقض بین احساسی است که ما داریم و احساسی که پیوسته به ما توصیه شده باید داشته باشیم."
به نظر نویسندگان کتاب، زوج محقق کریستوفر رایان و سیسیلدا جتا، هدف اصلی شان این است که مردان از خودشان بپرسند چرا یک حق بی چون و چرا برای خود قائل هستند که رفتار جنسی زنان را مطابق ارزش های خود کنترل کنند؟ جنگ اصلی و واقعی باید با ارزش های سنتی باشد که نیاز وامیال انسانها را به تملک خصوصی در می اورد.
به عبارت دیگر مردان از مارس نیامدند و زنان از ونوس. حقیقت این است که هم زنان و هم مردان از افریقا آمده اند. (ترجمهی محمد رادفر http://marde-rooz.com)
روابط جنسی در آغاز حیات بشر
کریستوفر رایان، دکتر روانشناس، به همراه همسرش دکتر سیسیل جِتا، در جدیدترین کتاب خود، با انرژی و شوری فراوان پایههای بنیانیترین باورهای انسان معاصر از ازدواج را زیر سئوال میبرند. این دو محقق، در کتاب ریشههای سکس در ماقبل تاریخ با بیپروایی منحصر بهفرد، ضمن بررسی انگیزههای جنسی انسانهای اولیه، به این نتیجه قطعی میرسند که مشکل و بحران اصلی در روابط زناشویی انسان معاصر در انکار این حقیقت نهفته است که بشر، در طول تکامل بیولوژیک خود هرگز قرار نبوده است که به شیوه تکهمسری زندگی کند.
آنها در مقدمه کتاب خود چنین یادآوری میکنند. «این گفته را فراموش کنید که نیاکان بشر بهنوعی با میمونها مرتبط بودهاند چون حقیقت علمی این است که خود ما میمون هستیم. انسان اولیه به همراه شامپانزه، بابون، گوریل و اورانگوتان، آخرین گروه موجوداتی هستند که از رسته میمونها باقی ماندهاند.به بیان دقیقتر، از ۵ میلیون سال پیش که در مقایسه با مدت طولانی تکامل جانداران، چیزی بیشتر از دو روز قبل نبوده است، اجداد بشر قابلیتهای حیوانی خود را مستقیماً از شامپانزه و بابونها به ارث بردهاند. اغلب دانشمندانی که درباره پستانداران نخستین تحقیق میکنند، معتقدند بعد از آن تاریخ، همه تفاوتهای ایجاد شده بعدی با میمونها، کاملاً مصنوعی و دستساز انسانها بوده است.»
نویسندگان کتاب برای پاسخگویی به بهت ناشی از ادعای علمی خود، با خونسردی تمام مروری دارند به باورهای اجتماعی- فرهنگی انسان معاصر، و از دیدگاههای محافظهکارانه و ایدهآلیستی پرده برمیدارند، دیدگاههایی که از یک سو انسان را تافته جدابافته میدانند و از سوی دیگر با تناقضی آشکار، ناهنجاریهای ناشی از ارزشبخشی کاذب و غیرعلمی به انسانها را نهتنها نادیده میگیرند بلکه از آن وسیلهای میسازند که در طول تاریخ برایشان قدرت و سودآوری را به ارمغان میآورد.
نگاهی دقیقتر به صنعت عظیم پورنوگرافی، که محافظهکاران مذهبی در امریکا آن را عامل اصلی طلاق در نیمی از ازدواجهای آمریکای شمالی میدانند، نشان میدهد که مثلن جنرالموتورز، حامی همیشگی جمهوریخواهان، دهها میلیون ویدئوی سکسی بیشتر از کمپانی پلی بوی به بازار عرضه میکند و میفروشد.بیش از ٨ میلیون امریکایی با وصل شدن به شبکه تلویزیون ماهوارهای دایرکت تی.وی. که به کمپانی جنرالموتورز تعلق دارد، سالانه بیش از ٢٠٠ میلیون دلار برای فیلمهای س ک سی پول میپردازند. از آنها مومنتر و محافظهکارتر، کمپانی فاکس نیوز آقای روپرت ماردوخ است که درآمد حاصل از فیلمهای س ک سی کمپانی ایشان، بیشتر از تمامی شبکههای خصوصی از جمله پلی بوی است. کمی آن طرفتر، میتوان رد پای کمپانی معروف ای.تی.اند.تی را که در دفاع از ارزشهای خانه و خانواده ید طولانی دارد، دید. این کمپانی تدارک فیلمهای شرمآور سکسی برای یک میلیون اتاق در هتلهای امریکای شمالی را به عهده دارد.
تناقض بین ادعای اخلاقی، حرمت گذاشتن به ارزشهای خانواده و دفاع از تکهمسری، فقط محدود به جهان غرب و پشتوانه مسیحی آن نمیشود. در گزارشهای ثبتشده درباره میزان استفاده از سایتهای پورنوگرافی در کشورهای مسلماننشین، کشور بسیار محافظهکار پاکستان با وجود سانسور شدید دولتی، دارای بالاترین کاربر س ک س اینترنتی در جهان است.طبق آمار گوگل، از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۰۷ پاکستان بالاترین جستجو در اینترنت برای انواع غیرعادی سکس مثل سکس با اسب، الاغ، کودک، و سکس از طریق تجاوز را به خود اختصاص داده است.
نویسندگان کتاب ریشههای سکس در ماقبل تاریخ برای آن که بهت ناشی از دیدگاههای غیرمتعارف خود را در بستر ذهنی آرامتری قرار دهند و خوانندگان خود را با واقعیتهای طبیعی سکس انسان آشنا کنند، بیش از هر چیز قرار خود را بر آن گذاشتند تا نقاب کلیشههای ثبتشده در ذهن بشر را بردارند.
این دو نویسنده عنوان میکنند که بشر، همسان با بابونها و شمپانزهها، بیش از سایر جانوران فعالیت جنسی دارد. استنادی که در نگاه اول افراطی به نظر میرسد ولی حقیقتی است که میبایست مدتها قبل به یک باور عمومی تبدیل میشد تا بشر ناچار نباشد طبق عقیدهای ساختگی، به دروغ قسم بخورد که فقط مرگ، زندگی زناشویی را از هم خواهد گسست. دروغی که بالاخره در دنیای معاصر بعد از فرو ریختن قرار و مدارهای مذهبی، در عمل و به سرعت در حال برملا شدن است.
نگاهی به مشکلات وسیع ناشی از سکوت و کتمان هزارانساله واقعیت فیزیکی انسان، باعث شده است تا در دنیای معاصر، انبوه رشتههای درمانی دست به دست هم دهند تا بر غریزه جنسی بشر سرپوش بگذارند و آن را بیماری لقب دهند، آن هم برای بشری که به هر دری میزند و هر نوع خطری را به جان میخرد تا به نیازهای طبیعیاش پاسخ گوید.
خیانت، دروغ، خانوادههای از هم پاشیده، سردرگمی و شرم، دیگر اتفاقات استثنایی نیست بلکه مجموعه بینهایت گستردهایی است که ضمیر خودآگاه جمعی بشر را مورد ملامت قرار دادهاست. به نظر میرسد بیش از این برای بشر مقدور نیست لذت جنسی را که همواره در ذات طبیعیاش جا داشته است، به خاطر پایداری خانواده، محبت و رفاقت دوستانه سرکوب نماید.
در زبان اسپانیایی ریشه اصلی کلمه شریک زندگی (esposas)، هم به معنی همسر است و هم دستبندی که به زندانیان میزنند. در زبان محاوره، از ازدواج به عنوان زنجیری در پا یاد میکنند. در بسیاری از نقاط دنیا، داشتن همسر برای مردان پایان زندگی جنسی مرد نیز تعبیر میشود.
در این باور عمومی غیر محترمانه، زنان نیز مورد توهین قرار میگیرند. چرا زنان باید این احساس کمابیش جهانی را بر دوش بکشند که شریک زندگیشان مدام بر این باور است که به دام او افتاده؟ زنان چرا باید به این بیحرمتی تن بدهند که وجودشان برابر با محدودیت دیگران است؟ و به کدام دلیل منطقی و انسانی، زنان باید این حس ناخوشایند را در تمام زندگی تحمل کنند؟
سازمان خدمات پزشکی امریکا رسمن اعلام کردهاست که ۴۲ درصد از زنان کشور از اختلالات جنسی رنج میبرند در حالی که فروش وایگرا بدون کمترین تزلزلی، مدتهاست که رکورد فروش سالانه را میشکند. در تمام جهان، صنعت پورنوگرافی بین ۵۷ تا ۱۰۰ میلیارد دلار درآمد ایجاد میکند و در ایالات متحده امریکا، سهم درآمد اقتصادی ناشی از این سرگرمی، بالاتر از مجموعه مبادلات مالی است که تمام شبکهها و رسانههای عمومی و خصوصی و باشگاههای غولآسای ورزشی تولید میکنند. در همین کشور، کلوپهایی که زنان برهنه در آن میرقصند درآمدشان از همه فعالیتهای نمایشی، باله، موسیقی کلاسیک و جاز بالاتر است.
بشر موجودیست بسیار س ك سی، و انکار این واقعیت بیش از این فایدهای ندارد. ازدواج سنتی نیز دیگر قادر به سیر کردن نیاز غریزی بشر نیست، و پایه و اساس این نهاد سنتی برای جبران نیازهای جنسی بشر با سرعت تمام در حال فروپاشی است. رهبران سیاسی جوامع بشری نیز یکی پس از دیگری، بعد از کنار رفتن نقاب دروغینِ سمبل خانواده و تعهد، قدرت تحمیق و مرعوب جنسی قرار دادن اجتماع را از دست دادهاند.
هر روز برملا شدن فضاحتهای جنسی کشیشان کاتولیک در سراسر جهان نیز بازگوکننده این حقیقت است که نمیتوان به ارزشهای سنتی آنها برای کنترل فشار جنسی که تاکنون بر بشر رو داشته شده است امیدوار بود، و س ك س با همه معذورات و محدودیتها اگر از راه درست و سالم تامین نشود، به اشکال آزاردهندهای از جای دیگر سر باز خواهد کرد.
به عقیده این دو محقق، ضرورتهای محدود معیشتی که بشر را در دورهای از زندگی اجتماعیاش به پذیرش نهاد ازدواج سوق داده است بعد از تحولات اقتصادی و فرهنگی اجتماع مدرن، در حال فروپاشی است و انکار آن به گسترش هرچه بیشتر دروغ، تزویر، شرم، گناه و ناهنجاریهای اجتماعی و اخلاقی دامن میزند.
این دو پزشک میدانستند که باید مقدمات توضیحی وسیعی را در کنار چاپ کتابشان تدارک ببینند چون موضوعی که روی آن دست گذاشتهاند پر است از باورها و حتی شعائر تحمیلشدهای که هزاران سال ذهن بشر را شستوشو داده است. به همین دلیل، این دو نویسنده در فصلهای مختلف کتاب «ریشههای سكس در ماقبل تاریخ به طرح سؤالهای کلی پرداختند و به آنها پاسخ دادند و بعد نیز این پرسشها و پاسخها را در وبسایتِ کتاب و در نشریات و فصلنامههای پزشکی، فرهنگی و اجتماعی منتشر کردند.
نمونههایی از این پرسشها و پاسخها را برای شما خوانندگان انتخاب کردهام که امیدوارم هم روشنگر بخشی از سوءتعبیرهای ایجادشده درباره این موضوع باشد و هم سئوالات تازهای را در ذهنتان ایجاد کند.
عشق یا ازدواج
چگونه میتوانید اعلام کنید که بشر فعالترین موجود جنسی است؟ این نوع نگاه، تصویری حیوانی از بشر ارائه میدهد!
بر عکس تصویری که از انسان شریف دارید، این انسان است که جنون جنسی دارد. تقریبن همه حیوانات روی زمین فقط برای تولید مثل فعالیت جنسی دارند ولی این بشر و پسر عموهایش بابونها هستند که به هزاران دلیل مختلف به رابطه جنسی تمایل پیدا میکنند. ما س ك س داریم چون لذتبخش است، ما س ك س داریم تا پیوند عاطفیمان با دیگری محکمتر شود. ما س ك س داریم چون میخواهیم احساس غرور کنیم. ما برای پایان دادن به دعواهای قبیلگی، تضمین پیمان صلح، افزایش اعتماد در شراکت اقتصادی، گسترش مذاهب، رقابت، حسادت، کنجکاوی و در موارد بسیار نادری نیز برای بچهدار شدن به رابطه جنسی متوسل میشویم.
تازه همه ماجرا و صرف وقت و انرژی به لحظات مربوط به رابطه جنسی محدود نمیشود؛ جنون جنسی ما، در سایر مواقعی که س ك س نداریم درگیر تخیلورزی، برنامهریزی برای سکس بعدی، یادآوری س ك س قبلی، و دستیابی به سرگرمیهایی است که احساس جنسی ما را تقویت کند. تازه به غیر از آن رمان و شعر میخوانیم و مد راه میاندازیم تا برای دیگران جذابتر شویم و . . .
چرا رابطه زناشویی طولانیمدت برای بسیاری از زنان و مردان تحملناپذیر میشود؟
ما به عنوان یکی از موجودات راسته پستانداران، تحول بیولوژیک خود را مدیون نوجویی و تنوعطلبی جنسی هستیم. مسئله مهمی که در علم ژنتیک کشف شده، این است که گرایش به شریک جدید (کولریج اِفکت) و بیمیلی به شریک جنسی آشنا (وِسترمارک اِفکت) باعث شد تا بشر بر خلاف سایر حیوانات اجتماعی، از زناشویی فامیلی بین اعضای خانواده فاصله بگیرد.
این تحول بیولوژیک انگیزهبخش شجاعت اجداد اولیه ما شد تا از قبیلههای بسیار کوچک فامیل خود جدا شوند و در پی یافتن شریک جنسی جدید، به قبیله و خانواده جدید بپیوندد. این تنوع جنسی به افزایش قابلیت ژن در نسلهای بعدی انجامید و به خودی خود همچون پرتاب سنگی در مرداب حیوانی اولیه، که مادر با پسرش میخوابید و پدر با دختر و خواهران با برادرانشان، باعث به وجود آمدن موج سالمتری از انسان به معنای دقیق کلمه شده است. به تعبیر علمی، این اخلاقیترین تحولی بود که ما را از سایر جانوران متمایز کرد.
حتا اگر ما به شکل طبیعی در فعالیت جنسی تنوعطلبی داریم، این سوال پیش میآید که چون موجودی عااقل و دارای وجدان هستیم، چه اشکالی دارد که در طول زندگی به یک شریک جنسی وفادار باشیم؟
هیچ اشکالی در این انتخاب نیست، البته اگر به این نکته واقف باشید که تصمیم و رفتار شما با مسیر تحول تکاملیتان همخوانی ندارد. برای مثال، شاید با رضایت کامل به درخواست یک شغل شبکار جواب مثبت بدهید، ولی باید متوجه باشید که سیستم خواب و بیداری شما کاملن به هم میریزد و خطر بیماریهایی نظیر نارساییهای قلبی، بیماریهای گوارشی و حتا سرطان، در شما افزایش مییابد. شما میتوانید تصمیم بگیرید که کفش تنگ بپوشید، و هر روز در رژیم غذاییتان ساندویچهای چرب و بستنی وجود داشته باشد. ما حتا میتوانیم در تمام عمرمان باکره بمانیم و یا تمام زندگیمان را با یک نفر به سر ببریم، به شرطی که از تاثیرات انتخاب خویش و تعارض و تناقض آن با نحوه وجودی مان آگاه باشیم.
چرا مردان میانسال تن به هر دردسری میدهند تا به زنان خیلی جوانتر برسند؟
این نگرانی و جستجو، رابطه مستقیم با نقش هورمون جنسی (تستسترون) در مردان میانسال دارد. اوج برخورداری از هورمون جنسی در مردان در 20 سالگی است و از آن پس، همراه با کم شدن آرام و مداوم هورمون فوق، میل زندگی و انرژی، آرزوها و شادابی مردان نیز فروکش میکند. پایین آمدن تستسترون در مردان، رابطه دقیقی با افزایش یأس و افسردگی، حمله قلبی و بیخوابی دارد.
یکی از مهمترین شگردها برای بالا بردن میزان هورمون جنسی در بدن مردان، آشنایی با یک زن جدید است. یک محقق در تحقیقاتش ثبت کرده است که یک گفتوگوی کوتاه با یک زن جذاب غریبه، در ظرف چند دقیقه حدود 14 درصد بر مقدار هورمون جنسی مرد میافزاید. ما در کتاب خود نشان میدهیم که چرا مردان میانسال و حتی پیر، بعد از آشنایی و تمدید رابطه با زنی جوان، احساسات ناشی از افزایش هورمون خود را با عشق اشتباه میگیرند و تن به انتخاب جدیدی میدهند که عواقب ناگواری برای زندگی زناشویی و عزیزانشان خواهد داشت.
اگر تکهمسری طبیعی نیست، پس چرا ازدواج یک نهاد زناشویی جهانی است؟
همه جامعهشناسان و مردمشناسان که ازدواج را امری فراگیر در اجتماعات بشری میدانند، در مورد تعریف دقیق ازدواج مشکل دارند. در کتاب ریشههای سکس در ماقبل تاریخ تلاش میکنیم توضیح دهیم که جوامعی هم هستند که زوج ازدواجکرده توقعی برای مقید بودن به رابطه منحصربهفرد جنسی، تبادل و اشتراک دارایی، همکاری با همدیگر، مشکل اخلاقی برای پایان دادن به یک ازدواج و حتی وظایف بچهداری ندارند ولی با این حال، مردمشناسان از کلمه ازدواج برای نام بردن این نهاد اجتماعی استفاده میکنند.
پس در این میان عشق چه نقشی دارد؟
اغلب مردم با هم ازدواج میکنند چون میگویند عاشق همدیگر شدهاند که صد البته حقیقتی موقت بیش نیست. ما به جای آن که از احساس زیبایِ عشق لذت ببریم، آن را در نهاد زناشویی به قراردادی ابدی تبدیل میکنیم. به گفته گوته، شاعر آلمانی، عشق یک ایدهآل است و ازدواج یک واقعیت، مغلطه بین ایده و واقعیت چیزی جز عذاب در بر نخواهد داشت.
قابلیت عشقورزی شاید مهمترین مشخصه انسانی ما انسانها باشد. در حقیقت، اغلب انسانشناسان به رابطه مشترک و درازمدت بین یک جفت حتی در بیبند و بارترین جوامع انسانی نیز شهادت میدهند. اما کتاب ما بر روی تکامل جنسی بشر تمرکز دارد و به تحولات احساسی بشر نمیپردازد. باز هم تکرار میکنیم؛ گرایشی که همواره در تلاش است عشق را با س ك س یکی بداند، فرجام تلخ و و پر دردسری خواهد داشت.
اگر نظریه اصلی شما درست است پس چرا حتی اکثر جوامع صنعتی (حداقل به شکل رسمی)، فعالیتهای جنسی خارج از ازدواج را منع میکنند.
تقریبن غیرممکن است که بتوانیم تفاوت عظیم بین دنیای ماقبل کشاورزی و جامعه معاصر را درک کنیم. انسانشناسان معتقدند که جوامع بیابانگرد و شکارچی انسانی بر اساس ضرورت زندگیشان در یک حالت مساواتجویانه زندگی میکردند.
اصلاً برای عدهای کوچنشین با تولید بخور و نمیر، امکان تملک شخصی میسر نبود. به همین خاطر، همه ارزشهای اخلاقی و حتی مذاهب بدویشان با اصرار فراوان آنها را تشویق به همکاری، مشارکت در تهیه مصرف غذا، دفاع و تدارک پناهگاه جمعی و نگهداری از بچه ها میکردند.
با رشد و تکامل بهرهوری از گیاهان و تولید کشاورزی، از ده هزار سال پیش به اینسو، مالکیت شخصی به امری مهم و حیاتی تبدیل شد.
خانوادهها، زمینها را به تسخیر خود درآوردند و همه، همت خود را معطوف آن کردند تا ثروت و دارایی اضافی را در درون خانواده خود نگه دارند. از آن به بعد، نقش ارث و بالطبع ضرورت کنترل فعالیتهای جنسی همسر و یا همسران به درون ارزشهای اخلاقی راه یافت. مردان برای ضمانت و پایداری درآمد انباشتهشده و انتقال آن به فرزندان، هر لحظه قوانین سختتری را برای زنان اعمال کردند تا مطمئن شوند که اموالشان به فرزندان حقیقیشان میرسد. نشانههای مخوف از تنبیه مرگبار زنان هنوز در بعضی از مذاهب به چشم میخورد.
بنابراین، شما پیشنهاد میکنید همه باید در یک رابطه آزاد جنسی به سر ببرند و اصلن در دام ازدواج نیفتند؟
بدون شک نه، ما هیچ پیشنهادی جز دانش و دانستن نداریم. ما حتا نمیدانیم این دانسته های مستند چه کاربردی در زندگی شخصی خودمان خواهد داشت. ما امیدواریم نوشتن کتابِ ریشههای سکس در ماقبل تاریخ، دامنه بحث درباره موقعیت جنسی بشر را کمی گسترش دهد تا مردم به واقعیتهای علمی بشر بودن توجه و دقت بیشتری داشته باشند. امید و انگیزه اصلی ما این است که بتوانیم به مردم نشان دهیم میتوانند تکیه کمتری به اسطورهها و داستانهای مذهبی و فرهنگی داشته باشند.
بنابراین، واکنش افراد یا زوجها به اطلاعاتی که ما گردآوری کردهایم، کاملن به خودشان بستگی دارد.