Translate

Thursday, January 16, 2014

آیا با اسلحه وداع خواهد شد؟


مداحان مسلح، محمود کریمی
شب از نیمه گذشته بود و در اتوبانی خلوت چند خودرو ایجاد مزاحمت می کردند. آنها به زور مرا مجبورکردند تا در کنار اتوبان بایستم. یک دفعه دیدم به سمت خودروی من حمله کردند. مجبور شدم برای حمایت از خودم و سرنشینان خودرو چند تیر شلیک کنم تا اراذل پا به فرار بگذارند. شما بودی چیکار می کردی؟ در خودرویت را باز می گذاشتی و می گفتی بفرمایید هرکاری که دوست دارید با خانواده ام انجام بدهید؟
این اتفاق با واکنش‌های بسیار زیادی در جامعه روبرو شد و سیل انتقادها به سوی مداح معروف روانه شد. یکی از انتقاد کنندگان رئیس دیوان عالی کشور بود. آیةالله محسنی گرگانی در سخنانی اعلام کرد که هر فردی در هرجا برای ایجاد ترس به روی مردم اسلحه بکشد، محارب است.
دادستان کل کشور نیز اعلام کرد که رفتار کریمی درست نبوده است و فرد حق ندارد در هر زمانی از اسلحه خود استفاده کند و در مجوزی که به افراد داده می‌شود ذکر شده که این فرد در کجا و با چه شرایطی می‌تواند از سلاح خود استفاده کند.
سردار رادان نیز به این اتفاق این گونه واکنش نشان می‌دهد. در خبرها آمده که اراذل و اوباش به او حمله کرده‌اند، اما حرف من این است که این افراد (حمله‌کنندگان) از آن اراذلی نبوده‌اند که در تعریف هفت گانه پلیس گنجانده شود و گاهی یک حرکت در منظر مردم، حرکت اراذل و اوباش‌گونه جلوه می‌کند. اما این افراد در تعاریف و شاخص‌های ما نمی‌گنجد. در بعضی اوقات به برخی مسائل بیش از حد می‌پردازیم و این مسئله چندان مهم نیست و سلاحی که این مداح در اختیار داشته مجوز قانونی دارد.
هر چه از این ماجرا می‌گذرد، حواشی آن با توجه به شخصیت حقیقی و حقوقی این مداح بیشتر می‌شود و همگام منتظر مشخص شدن نتیجه این تیراندازی و اقدام محمود کریمی هستند. اما کریمی اولین و احتمالن آخرین فرد مشهور نیست که دست به اسلحه گرم برده است و بیش از او نیز بودند شخصیت‌هایی که دست به این عمل زده بودند. 

گرفتن ویزا با اسلحه و خروج بدون گذرنامه
محمد منتظری فرزند آیةالله منتظری از کسانی بوده سابقه استفاده از اسلحه دارد. ماجرای اسلحه کشیدن منتظری نه در اتوبان بلکه در فرودگاه انتخاب افتاد.  نیمه شب بیستم خرداد ۱۳۵۸ فرودگاه مهرآباد آبستن اتفاقات مهمی بود. 550 نفر وارد فرودگاه شده و قصد داشتند بدون گذرنامه از کشور خارج شوند.
پلیس فرودگاه مهرآباد این ماجرا را اینگونه نقل کرده بود که این اشخاص دسته جمعی برای شرکت در جشن استقلال کشور لیبی جمع شده بودند ویزای عبور از کشور ثالث و برخی حتا گذرنامه نداشتند. تعدادی از آنها اتباع بحرین و نقاط دیگر بودند و شماری می‌خواستند با تیر و تفنگ سوار هواپیما شوند.  در روزنامه آیندگان، ۲۱ خرداد ۱۳۵۸ نام حسن آیت و چندتن دیگر به عنوان سر دسته این گروه به چشم می‌خورد. محمد قائد در این باره در داستان آیندگان معتقد است که نام محمد منتظری در کنار نامی چون حسن آیت تازگی داشت. محمد منتظری در این گروه نقش سخنگو را ایفا می‌کرد.
محمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات در مورد حادثه فرودگاه و محمد منتظری گفته بود که لیبی به خاطر ربودن امام موسی صدر در ایران پایگاه خود را از دست داده بود و قصد داشت مفری پیدا کند و در این زمینه از محمد منتظری استفاده کرده است. حجت الاسلام دعایی می‌گوید منتظری یکبار هواپیما را مسلحانه مجبور به پرواز کرده است و در اتفاقی مشابه با تحصن به صورت مسلحانه در وزارت امور خارجه ویزا گرفته است! بدین ترتیب شهید محمد منتظری از اولین افراد شناخته شده‌ای بود که از اسلحه استفاده کرد و زمینه جنجال‌های فراوانی را به وجود آورد. 

قتل توسط کاندیدای مشهور ریاست جمهوری
جلال‌الدین فارسی، سیاستمدار و نویسنده ، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و نخستین نامزد معرفی شده حزب جمهوری اسلامی برای انتخابات ریاست جمهوری برای رقابت با ابوالحسن بنی صدر، نیز دیگر چهره شناخته شده‌ای است که دست به اسلحه برده است و مرتکب قهر شده است. 
سیاستمدار غیرایرانی الاصل سال 1371 در طالقان مرتکب قتل فردی به نام محمدرضا رضاخانی شد که دادگاه آن را غیرعمد تشخیص داد. بهمن رضاخانی برادر محمدرضا رضاخانی (مقتول) جریان قتل برادر خود را چنین تعریف می کند. حدود ساعت ۹ صبح، صدای شلیک تیر به همراه شیون بچه ها به گوش رسید. من و برادرزاده هایم به طرف بالای دره حرکت کردیم و دیدیم که علیرضا (پسر بهمن رضاخانی) مهدی (کارگر یازده ساله مزرعه) به طرف پایین می دوند و فریاد می زنند که عمو را کشتند. در بین راه علیرضا گفت که ضارب، یک شکارچی بود که ریش جوگندمی و عینک داشت و به طرف ده فرار کرد. وقتی به محل واقعه رسیدیم، حاجی پشت بر روی زمین افتاده بود و پاهایش به طرف شرق و سرش به طرف غرب قرار داشت.
جلال الدین فارسی در روز دادگاه و در پاسخ به بازپرس ماجرا را اینگونه روایت می‌کند:« ساعت حدود ۹ صبح بود که در غرب روستا مشغول راهپیمایی بودم. در مسیر راه تعدادی شکارچی مشغول شکار بودند. در کنار راه یک زن و مرد و بچه نیز بودند. به محض اینکه به کنارشان رسیدم، مرد بدون هیچ مقدمه ای با بیل به بنده حمله کرد و دشنام داد. من در حالی که فرار می کردم، دو تیر به روی خاک شلیک کردم. ولی وی به سمت من آمد و با ضربه ی بیل به صورتم زد که عینکم دو تکه شد و خون از دماغم فواره زد و ظاهرا تیر دیگری از تفنگم که به خاک افتاده بود، در رفته بود.»
شعبه ی ۱۴۵ کیقری یک تهران بعد از بررسی‌های مختلف رای خود را مبنی بر تبرئه ی جلال الدین فارسی از قتل عمد اعلام و وی را محکوم به قتل شبه عمد و دیه محکوم کرد. در این رای چنین آمده است که جلال الدین فارسی فرزند محمدعلی از قتل عمدی موجب قصاص با استناد به بند ج ماده ی ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی مبرا بوده و با لحاظ ماده ی ۲۹۷ و تبصره ی ذیل آن و بند الف ماده ی ۳۰۲ و ۳۰۴ قانون مجازات اسلامی به تأدیه ی یکی از انواع دیات کامل به ورثه ی مقتول محمدرضا رضاخانی و نیز به جهت ایراد آسیب بدنی غیرعمد نسبت به علیرضا رضاخانی، متهم جلال الدین فارسی را به تأدیه ی ۲۲ درصد نصف دیه ی کامل (بیست و دو صدم از یک دوم) محکوم کرد.

استفاده از اسلحه توسط نوه خمینی
سید حسین خمینی، نوه امام خمینی و فرزند مرحوم آیت‌الله مصطفی خمینی دیگر شخصیت مشهور و شناخته شده ایران بود که بر روی مردم اسلحه کشید. در سال 59 و در جریان یکی از سخنرانی‌ها وی در دفاع از بنی صدر در مشهد، مردم در اعتراض به سخنان نوه امام به او حمله می‌کنند، و سید حسین برای مقابله با مردم دست به سلاح کمری خود می‎برد و کار به جایی می‌رسد که نیروهای کمیته وی را به اتاقی منتقل می‌کنند. این افراد با تماس با دفتر امام نظر ایشان را در مورد این حادثه سوال می‌کنند. پیغام به امام داده می شود که آقای سید حسین خمینی نوه شما در مشهد از بنی صدر دفاع کرده مردم به او هجوم آوردند دست به اسلحه برده ما چه کار کنیم. امام به مرحوم آیت الله اشراقی می فرمایند که به مسئولین کمیته مشهد پیغام دهید که سید حسین خمینی تحت الحفظ به تهران اعزام شود و اگر دست به سلاحش برد او را با تیر بزنند.
نامه خمینی خطاب به سید حسین خمینی در جلد چهارده صحیفه نور آمده، او با انتقاد شدید از نوه خود، چنین نوشته است. پسرم حسین خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت آنها انسان متوجه می‌شود. من میل دارم کسانی که به من مربوط هستند در این کوران‌های سیاسی وارد نشوند؛ من امید دارم که شما با مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی و با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس اماره بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع بشوی؛ من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی می‌کنم که در این بازی‌های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی؛ من به شما امر می‌کنم به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپردازد.

مشاور مرتضوی و فرزند فلاحیان
دیگر فردی که از اسلحه استفاده کرده است علی اکبر حیدری فر مشاور قاضی سعید مرتضوی است. وی در سال 1391 به علت استفاده غیرمجاز از اسلحه بازداشت. ماجرا از این قرار بود که حیدری فر بدون رعایت نوبت وارد پمپ بنزین شد و همین کار باعث دعوا و درگیری بین وی و مردم شد. 
در حالی که دعوا به اوج خود رسیده بود، حیدری فر یک سلاح کمری از زیر کت خود خارج و در پمپ بنزین اقدام به تیر اندازی هوایی کرد. در این حین متصدی پمپ بنزین با مرکز فوریت‌های پلیس تماس گرفت و ماموران را در جریان گذاشت، ولی وقتی ماموران به محل اعزام شدند، فردی که تیر اندازی کرده بود خود را قاضی دادسرای عمومی و انقلاب تهران معرفی کرد.
غلامرضا انصاری، رئیس کل دادگستری اصفهان در مورد این حادثه چنین گفته بود. به دنبال این رخداد و به علت شکایت افراد درگیر با این شخص به فوریت پرونده‌ای در دادگستری اصفهان تشکیل و موضوع مورد پیگیری قرار گرفت. با توجه به حساسیت مسئله و عنوان شغلی فرد یاد شده، دستور فوری قضایی صادر و خودروی شخص خاطی در مسیر اصفهان توسط ماموران پلیس متوقف و راننده به دادسرای اصفهان انتقال یافت. این ماجرا بازتاب‌های فراوانی در رسانه‌های کشور و جهان داشت. 

محسن فلاحیان
پسر وزیر سابق اطلاعات دیگر فردی است که به جرم قتل و استفاده از اسلحه محاکمه شده است. محسن فلاحیان در جریان یک درگیری با اسلحه خود یک مامور نیروی انتظامی را به قتل رسانده بود.

همانطور که در سطرهای بالا مشاهده کردید، بودند افرادی که بیش از محمود کریمی از سلاح گرم استفاده کرده و حتا برخی از آنان مرتکب قتل نیز شده بودند. به نظر می‌رسد برای پیشگیری از این نوع حوادث قوه قضائیه و نهادهای ذی ربط تصمیم قاطع و اساسی بگیرند.
پارسینه دادت کام



از اسلحه کشی تا رابطه با زن شوهردار



پس از صدور دستور رسیدگی دقیق به پرونده هفت تیر کشی یک مداح در اتوبان بابایی توسط دفتر یکی از مقامات عالی رتبه نظام، قبیله مداحان از منصور ارضی تا سعید حدادیان ومحمود کریمی به تکاپو افتاده تا جلوی این اقدام را بگیرند. اظهارات منصور ارضی در دعای کمیل این هفته مبنی براینکه هرکس درباره هفت تیر کشی محمود کریمی صحبت کند، اجرعزاداری محرم وصفر خود را از بین برده است پس از آن بیان شد که سعید حدادیان، هفت تیر کشی محمود کریمی را به دعوای عصای حضرت موسی تشبیه کرد و محمدرضا طاهری پس از تحویل اجباری اسلحه خود ، از اقدام محمود کریمی در هفت تیر کشی بشدت دفاع کرد.
در اردیبهشت ماه امسال خبری در سایت بازتاب منتشر شد مبنی بر "ارتباط یک مداح با یک زن شوهردار" و البته زمانی که خبر این عمل مداح مذکور به ما رسید و متوجه شدیم که جنابشان با شکایت همسر خانم در زندان هستند. در ابتدا بر مبنای قاعده نهی از اشاعه فحشا، نسبت به انتشار خبر شک داشتیم و زمانی تصمیم بر انتشار خبر گرفتیم که متوجه شدم جریان مداحان مشهور به همراه آقازاده فرهنگی مشهور فشار فراوانی به شوهر آن خانم می آورند که از شکایتش بگذرد و . . . البته این فشارها به تهدید و خط و نشان کشیدن هم کشیده شده بود و در صدر این افراد که فشار فراوانی را روی این آقای شوهر که اتفاقاً فرد مذهبی و متدینی هم بود می آوردند همین آقای محمد طاهری بود که امروز هم در دفاع از هفت تیر کشی محمود کریمی فعال شده است.
همان موقع با آنکه با سره و ناسره این جریان به خوبی آشنا بودم برایم عجیب بود که وقاحت تا کجا که چنین عمل شنیعی از سوی یک مداح! صورت بگیرد و هم قطارانش به عنوان دفاع از نوکر اهل بیت به دنبال ماست مالی و بیرون کشیدن وی از زندان و دفاع از فرد خاطی برآیند. و حقیقتاً کدام ظلم به دستگاه اهل بیت بالاتر که چنین افرادی با این اعمال خباثت گونه ای خود را منتسب به اهل بیت بدانند و برای خود مصونیتی خاص قائل شوند.
از آنجا که از ابتدا ماجرای محمود کریمی را به عنوان مسئله ای فرعی دنبال کرده ایم اتفاقات حاشیه ای این چند روزه حول محور این ماجرا را خدمتتان به ترتیب عرض می کنم.
 اول: بعد از افشای حادثه اتوبان بابایی که بدودن نام بردن از محمود کریمی و توسط سایت آینده صورت گرفت و اشتباه آن سایت "غیر مستقل!" که در مقام دفاع از محمود کریمی نام وی را فاش کرد؛ سایت مذکور به خاطر این اشتباه و پاس گل از سوی مقامات مافوق اخطار دریافت کرد.
دوم: بنا به نظر دفتر یکی از مقامات عالی رتبه قرار بر این شده که مسئله اتفاقات اتوبان بابایی بصورت جدی بررسی و بدون اغماض برخورد شود.
سوم: مجوز سلاح بسیاری از مداحان ابطال و اسلحه های آنها بازپس گرفته شد و اتفاقاً آقای محمد طاهری هم جزو همین مداحان است و شاید علت آتشی شدنشان نیز همین باشد!!
چهارم: در جلسه ای با حضور مداحان مشهور و با نفوذ مطرح شده که اگر امروز از محمود کریمی دفاع نکنیم اعتبار و . . . دستگاه امام حسین( بخوانید منافع شخصی خودمان!) از بین میرود و قرار بر این شده که با تمامی مقامات آشنا در این خصوص مذاکراتی صورت گیرد.
پنجم: در رابطه با موضوع مطرح شده در شماره چهار، مذاکره ای با اعضای هیئت امنای یکی از هیئتهای بزرگ که اعضای هیئت امنایش جملگی از متنفذین و مسئولین هستند صورت گرفته و قرار بر حمایت و مذاکره با مقامات قضایی و همچنین دفتر آن مقام عالی رتبه ای که دستور بررسی و برخورد بدون اغماض را داده است شده است.
 ششم: برخی از اعضای هیئت امنای آن هیئت مذکور توصیه به شکایت و پیگیری و لابی برای برخورد با افشا کنندگان این اتفاق (ما) کرده اند تا هم دستاویزی برای مانور تبلیغاتی و لاپوشانی کردن ماجرا شود و هم عبرتی برای سایرین که دیگر پا در کفش خلفین شعبان بی مخ نکنند.
ششم: شعبان بی مخ هم در جنوب شهر هیئتی مشهور و بزرگ داشت و قرار نیست غلط هر شخص را با عنوان این که هیئت دار است و . . . نبینیم و شرع مقدس هم چنین جوازی نداده است که امروز برادران مداح چنین انتظاری دارند.
هفتم: بر همان قاعده نهی اشاعه فحشا نمیشود به بسیاری از مفاسد برخی از این افراد پرداخت وگرنه اگر به ماجرایی که در یکی از اتاقهای بهره برداری مترو اتفاق افتاد و یا موارد بسیار دیگر پرداخته می شد. . .
آینده آنلاین دات کام