جناب آقای رئیس جمهور سلام. مبارکا باشد. امیدوارم حالتان هم خوب باشد. من فقط یک چند تا خواهش کوچک دارم و رفع زحمت میکنم.
آقای رئیس جمهور، می خواهم بگویم اگر یک وقت حس کردید مملکت خیلی به یک چیزی احتیاج دارد، فوری استرس نگیرید. بنشینید با خودتان سر حوصله فکر کنید، اگر دیدید نمی شود اصلن مهم نیست. اصلن لازم نیست وعده سر خرمن بدهید. این را الان می گویم چون وعده سر خرمن اعتیادآور است. هم برای شما هم برای ما. وعده سر خرمن ندهید. ما هم هیچ اعتراضی نمی کنیم. البته چون به وعده سر خرمن عادت داریم ممکن است بعد از یک ماه که وعده سر خرمن بهمان نرسد کمی خماری بکشیم ولی شما خودش را ناراحت نکن. ما هم اصلن توقعی نداریم. سر فرصت هر کاری را که توانستی بکن. دستت هم درد نکند.
آقای رئیس جمهور، لطفن کم حرف باش. خواهش می کنم. دیده ای راننده تاکسی که رادیو را خاموش می کند یکهو چه سکوت خوبی می شود؟ چقدر اعصاب آدم آرام می شود؟ دیده ای آدم چه آخیشی می گوید؟ شما هم کم حرف باش. به خدا نسبت یه نوع خاصی از حرف زدن ها هیستریک شده ایم. اگر جایی ازت خواستند سخنرانی کنی لازم نیست همه حرف های توی دلت، همه غم های زندگی ات، همه خاطرات و آرزوهایت را توی همان سخنرانی جا بدهی. می دانم ممکن است خوشت بیاید ولی خب تو که گوینده آنتن آزاد رادیو نیستی.
آقای رئیس جمهور، با دیگران مشورت کن. با دیگرانی که کمی با خودت متفاوت باشند. ننشین با خودت فکر کن، خودت آسمان ریسمان بباف، خودت دلیل بیاور، خودت دفاع کن، خودت عمل کن، خودت شکست بخور، بعد خودت باز دفاع کن . . . اگر یک وقت کسی چیزی گفت ناراحت نشو. بهت بر نخورد. قهر نکن. دعوا نکن. با پیشانی نرو توی دماغ طرف. من درک می کنم که خودت دست تنها نمی توانی مملکت را اداره کنی. خودت هم درک کن.
آقای رئیس جمهور، ما نمی خواهیم کره ماه برویم، ما نمی خواهیم همه چیز مجانی باشد، ما نمی خواهیم اینجا بشود کانادا، ما نمی خواهیم همه دنیا به ما تعظیم کنند، ما نمی خواهیم همه مان باهم برابر باشیم، ما همین که کسی از مریضی و بی دارویی نمیرد خوشحالیم، همین که نبینیم همکارمان برای اجاره خانه اضافه کاری می کند خوب است. همین که به کسی تجاوز نکنند، کسی کسی را روز روشن نکشد، کسی کلیه نفروشد خوب است.
آقای رئیس جمهور، یک کتاب بود ما دبیرستان بودیم در آمد. مضمونش این بود که قورباغه ی بزرگ تر را اول قورت بده و اینها، انشاالله وقتی رفتید سر دفتر و دستکتان یک نسخه اش را می فرستم برایتان. خلاصه اش این میشود که بنشینید سبک سنگین کنید ببینید چه کاری مهم تر است، اورژانسی تر است واجب تر است، سخت تر است، اول آن را انجام بدهید بعد بقیه را. ساده است، نیست؟
آقای رئیس جمهور، من تا به حال رئیس جمهور نبودم، بابایم هم نبوده، نمی توانم تصور کنم چقدر رئیس جمهور بودن سخت است ولی لطفن رئیس جمهور خوبی باش. ما هم بچه های خوبی هستیم. می دانی که سر و کارت بیشتر با ما بیست سی چهل ساله هاست. ما دیگر جنس حرف را می شناسیم. هفت خط شده ایم. از جمله اولت می فهمیم که میخواهی دبه در بیاوری، می خواهی وعده بدهی، می خواهی حرف خوب بزنی . . . خلاصه که اگر قابل بدانید یک چیز هایی حالیمان می شود ما هم.
در آخر امیدوارم مملکت را خوب اداره کنید. یا حد اقل معمولی. کاری چیزی داشتید در خدمتیم.
خدا پشت و پناهتان
الهام کاظمی، بیست و پنج خرداد نود و دو