Translate

Tuesday, June 25, 2013

آن پوزه بند را حالا باید سفارش داد

دوره دوم ریاست جمهوری خامنه­ای، از همان آغاز با چالشی بزرگ بر سر انتخاب نخست وزیر روبرو شد. خامنه­ای عزم داشت میرحسین موسوی را از نخست وزیری بردارد و یکی از یاران همسو با دیدگاه های سیاسی و اقتصادی خود را جانشین او کند. مجلس وقت به اکثریت و اقلیت تبدیل شد و اقلیت معروف به 99 نفره از خامنه­ای دفاع کرد و اکثریت از ابقای موسوی. کار به حکمیت خمینی کشید. او بی آن که حکمی صادر کند و دست خطی بنویسد، برای مجلس پیغام داد که نظر او نیز ابقای موسوی است و ظاهرن در جلسات خصوصی احمد خمینی، هاشمی و خامنه­ای با خمینی، وی همین را گفته بود. پس از این پیغام خمینی، چند تن از این اقلیت 99 نفره که روحانی بودند و سابقه حوزه­ای نیز داشتند، با زمزمه واکنشی تند، عقب نشینی کرده و موسوی در مقام نخست وزیر باقی ماند. آن زمزمه تند این بود "آقا، چند پوزه بند هم می فرستادند!"
آنها که طلب پوزه­بند کرده بودند، پس از درگذشت خمینی گام به گام قدرت را بدست گرفته و طیف چپ مذهبی و طرفداران نظرات اقتصادی و سیاسی خمینی را کنار زده و حتا در کودتای خرداد 88 بسیاری از کارگزاران آن دوران را زندانی کردند و بالاخره کار به حصر خانگی موسوی و کروبی هم رسید!
آن اقلیت 99 نفره، از شمارشان کم شد و جمعی از آنها به مخالفان حاکمیت کنونی پیوستند (از جمله ناطق­نوری که ریاست آن فراکسیون را داشت) اما قدرت را همچنان در قبضه خود نگهداشتند. در این انتخابات اخیر یک­بار دیگر وزن کشی شد و بر همگان معلوم شد که آنها پایگاه قابل اعتنائی در میان مردم ندارند. پایگاه ندارند، اما از آنجا که همچنان سکان های قدرت را دراختیار دارند، امام جمعه­اند، سرپرست کیهان­اند، شورای ائمه جمعه را اداره می­کنند، شورای تبلیغات اسلامی را دارند، نماینده رهبر در سپاه و بسیج و دیگر ارگان های نظامی­اند، حراست ها را در چنگ گرفته­اند و . . . دوباره، پس از انتخابات اخیر نیز مانند دوران پس از انتخابات دوم خرداد مخالفت ها را آغاز کرده و سرگرم سازماندهی خود برای کارشکنی­اند. با این تفاوت که این بار و در نخستین واکنش­ها و حرکات سعی می­کنند موقعیت حکومتی خود را حفظ کنند و همزمان رصد کنند که در بیت رهبری باد از کدام سو می وزد! رفتنی­اند و یا ماندنی؟
نشانه­هایی وجود دارد که این بار مسئله اصلاحات، با توجه به ویرانی­هایی که دولت احمدی نژاد و جناح راست جمهوری اسلامی بوجود آورده، قوی­تر و پرقدرت تر از دوران دولت خاتمی مطرح است و از سوی دیگر، اصلاح طلبان نیز با تجربه گذشته، بسیار هوشیارتر و واقع بین تر و بی شتاب حرکت به جلو را سازمان داده و یا سرگرم سازمان دادن آن هستند. رئیس جمهوری که انتخاب شده نیز پل پیوندی است که هم با خامنه ای رابطه قدیمی دارد و نیاز نیست خامنه ای بترسد که او می خواهد آجر از زیر پای او بکشد و هم با خاتمی و بویژه رفسنجانی همکاری و همسوئی قدیمی دارد. بگذریم که حالا بر همگان مشخص شده که در 35 سال گذشته، روحانی در بسیاری از تصمیم گیری های مهم نظامی و غیر نظامی، داخلی و خارجی، امنیتی و اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حضور و نقش داشته و اطلاعاتش در تمام این زمینه ها بسیار وسیع است.
این که رییس­جمهور منتخب چه خواهد کرد و چگونه جلو خواهد رفت، موکول به آینده است، اما جلوگیری از کارشکنی­ها و ایجاد جنگ روانی با مردم و منتخب آنها موکول به آینده نیست و از همین حالا باید جلوی آن را گرفت. شاید برای بستن دهان امثال علم­الهدا امام جمعه مشهد، جنتی امام جمعه موقت تهران و احمد خاتمی، شیخ محمد یزدی و حسین شریعتمداری و بقیه این طیف، عملی شدن همان واکنش­زمزمه­ای لازم باشد که برخی از همین طیف در مجلس سوم و در پاسخ به پیغام خمینی برای ابقای موسوی کردند و به گوش خمینی هم رسید و در بالا نوشتیم.
مگر آیةالله و مجتهد در جمهوری اسلامی کم است که امثال امام­جمعه­هائی که در بالا نامشان را بردیم در شهرهای مهم  ایران مقتدای نماز جمعه شوند. کسانی که اگر در همان شهری که خطبه نماز جمعه می­خوانند رای گیری شود، حتا به اندازه کسانی که پشت سر آنها اجباری و یا برای نان و آب نماز می خوانند هم رای نمی آورند.
یادداشت سردبیری پیک نت چهارم تیـــــرماه نود و دو