خامنه ای مملکت را دست چنین افسار گسیختگانی سپرده!؟
سهرابستان http://sohrabestan.blogspot.com نام خانوادگی واقعی نقدی را "ثمانی" و او را متولد عراق معرفی کرده است. در سال 1358 یعنی پس از پیروزی انقلاب، ظاهرن رژیم صدام به عنوان معاود عراقی او را اخراج کرده و به ایران آمده و در شهر نقده ساکن شده و نام خانوادگی نقدی را انتخاب کرده است. وی سپس به مجلس اعلای اسلامی عراق که یک گروه شیعه طرفدار ایران بود پیوست و در دفتر این گروه در ارومیه مشغول کار شد. اداره اطلاعات ارومیه به او مشکوک شد و او را زیر نظر قرار داد ولی وی هم چنان به کار خود ادامه داد.
اسفند ماه سال 1359 نقدی برای آموزش نظامی و گذراندن دوره های چریکی به کشور لبنان عزیمت نمود و در پادگان های جنبش امل آموزش دید و دوباره به ایران بازگشت و در رده های نظامی مجلس اعلا سازماندهی گردید. جنبش امل همان جنبشی است که در لبنان به شکلی مشکوک عمل می کند و مصطفی چمران نیز از درون آن بیرون آمده بود.
در زمانی که نقدی در ارومیه بود یکی از فرماندهان رده بالای حزب دمکرات کردستان ایران خود را در شهر سردشت تسلیم نموده و در بازجویی های اولیه از وجود یک شبکه جاسوسی حزب بعث عراق در ایران صحبت کرد و مسئول دفتر مجلس اعلای عراق در ارومیه را بعنوان یکی از جاسوسان مسلم استخبارات عراق معرفی می کند. بدلیل اهمیت اطلاعات وی، قرارگاه حمزه در ارومیه دستور داد که بازجویی متوقف و این فرمانده عالیرتبه حزب دموکرات کردستان به ارومیه منتقل شود. در این فاصله نقدی بلافاصله بطور موقت بازداشت شده و تحت نظر قرار گرفته می شود.
فرمانده عالیرتبه حزب دموکرات کردستان در حین انتقال به ارومیه، در مکانی که به هیچ روی انتظار نمی رفته بهمراه اسکورت همراهش، همگی به شکل عجیبی در یک کمین کشته شدند. تیمی مامور تحقیق در مورد این کمین شد و در گزارش خود از منطقه ای که حمله انجام شده و سرعت عمل و کشته شدن کلیه افراد بطور غافلگیرانه، ابراز تعجب کرد. تیم تحقیق در گزارش خود نوشت که احتمالن مهاجمین ملبس به یونیفورم نیروهای خودی و سوار بر خودروی نظامی خودی بوده اند که توانسته اند تا این اندازه نزدیک شده و افراد اسکورت را غافلگیر نمایند.
اسرار این فرمانده عالی حزب دموکرات کردستان در خاک دفن شد، اما فردی که بازجویی اولیه را انجام داد، گزارش دقیق تری از شنیده هایش نوشت و تأکید نمود که اطمینان دارد محمدرضا ثمانی (نقدی) با اسم مستعار شمس، جاسوس حزب بعث عراق است. نویسنده این گزارش نیز ۸ ماه بعد در کردستان کشته می شود.
محمدرضا نقدی با اعمال نفوذی که از تهران بعمل می آید آزاد شد و ارومیه را ترک کرد. مدتی بعد نقدی سر از لشگر بدر (متعلق به مجلس اعلای عراق) درآورد و در آنجا مشغول بکار شد. وی فقط در امور ستادی فعالیت نموده و هرگز در هیچ عملیاتی در جنگ شرکت نکرد.
در سال ۱۳۷۱ با حکم رهبر نقدی درجه سرتیپی گرفت و به فرماندهی حفاظت اطلاعات ناجا منصوب شد. وزارت اطلاعات مخالفت شدید خود را با انتصاب یک فرد عراقی الاصل که مشکوک به بعثی بودن نیز هست به اطلاع رهبری رسانید که مورد توجه قرار نگرفت.
محمدرضا نقدی بتدریج روابط نزدیکی با بیت رهبر برقرارکرد. به نوشته فرشاد امیرابراهیمی در بیت رهبری از اردیبهشت سال 1374 ستادی به نام ستاد واکنش سریع تشکیل شد که اعضای این ستاد عبارت بودند از جمعی از سرداران سپاه شاغل در خود سپاه و همچنین پاسداران ارشدی که مامور به خدمت در دیگر نهادها و ارکان نظام می باشند؛ افرادی مانند محسن رفیقدوست یا مرتضی رضایی و حسین شریعتمداری که خارج از سپاه ولی عضو رسمی سپاه می باشند. از جمله اهداف اصلی این ستاد نظامی کردن جامعه و به دست گرفتن تمامی مناصب نظام است.
محمدرضا نقدی نیز از جمله اعضای این ستاد بوده است. از جمله ماموریت های محول شده به محمدرضا نقدی و حسین ﷲ کرم از سوی این ستاد ترور عبدﷲ نوری و نیز حمله به کوی دانشگاه تهران بود. محمدرضا نقدی در طرح ترور عبدﷲ نوری در نماز جمعه تهران خود شخصن حضور داشت و از جمله افراد تیم ترور بود که وظیفه داشت با تعدادی از افراد خویش پس از انجام ترور، به همراه سرتیپ پاسدار فرج مرادیان، از سرداران نیروی زمینی سپاه و فعالان انصار حزب ﷲ، اقدام به تیراندازی هوایی کنند تا با انحراف افکار افراد حاضر در صحنه، فرصت کافی برای فرار ضاربان را از صحنه ایجاد نمایند و بعد از فرار ضاربان وانمود کنند که برای دستگیری ضاربان وارد صحنه شده اند.
در همین دوران پیروزی محمد خاتمی و روی کار امدن اصلاح طلبان و برنامه پایان دادن به مداخلات نظامیان در سیاست و اقتصاد است که نقدی در هماهنگی محسنی اژه ای رئیس دادگاه ویژه روحانیت، انتقام حمایت از اصلاح طلبان را از کرباسچی شهردار وقت تهران گرفت و وی و بیش از ۱۶۴ شهردار، مدیر، کارمند ارشد و میانی شهرداری تهران را بازداشت نموده و تحت شکنجه های وحشیانه قرار داده و آنها را با پرونده های ساختگی راهی دادگاه نموده و محسنی اژه ای در مقام قاضی این دادگاه کرباسچی و همکاران وی را به زندان محکوم می نماید. وی چندی بعد در دادگاه نظامی به اتهام شکنجه متهمان به ۸ ماه حبس قطعی محکوم شد گرچه هرگز خبری از زندانی شدن وی در رسانهها منتشر نشد.
با افشای نحوه شکنجه شهرداران مناطق در بازداشتگاه زیرزمینی وصال تهران و همچنین افشای نقش محمدرضا نقدی در ضرب و شتم عبدالله نوری و عطاء الله مهاجرانی در نماز جمعه تهران از سوی گروه انصار حزب الله، نقش وی در هدایت گروه های فشار برای بر هم زدن جلسات سخنرانی اصلاح طلبان، و فعالیت های مالی پنهانی، سرانجام محمدرضا نقدی از سمت فرماندهی حفاظت اطلاعات نیروی انتظامی برکنار و به یک پست ستادی در ستاد کل نیروی های مسلح منتقل شد.
در سال ۱۳۸۲ وزارت اطلاعات با کشف باند موسوم به کبیر دارای فعال در زمینه انواع فساد جنسی و سرقت به ریاست نقدی وی را بمدت دو ماه و نیم بازداشت و پرونده وی و همدستانش را تحویل دادگاه نظامی داد و جلسات اولیه محاکمه برگزار ولی پس از روی کار آمدن احمدی نژاد با درخواست فرمانده سپاه و به دستور رهبر، روند رسیدگی به این پرونده متوقف شد و استدلال هم این بود که این پرونده توسط وزارت اطلاعات دوران خاتمی تشکیل شده و با توجه به نقش کلیدی نقدی در پرونده کرباسچی، هر گونه محکومیت وی یک پیروزی برای اصلاح طلبان خواهد بود.
سرانجام در سال 1388 یعنی زمانی که حکومت آشکارا روبروی مردم قرار گرفت و به سرکوب تظاهرات مسالمت امیز مردم و قتل و زندان و شکنجه و ضرب و شتم آنان پرداخت جایی برای در پشت صحنه ماندن محمد رضا نقدی نیز باقی نماند. سوابق و محکومیت های گذشته وی اکنون نه یک برگ منفی که نقطه ای قوت در پرونده وی بود و علی خامنه ای نقدی را به ریاست سازمان بسیج مستضعفین منصوب کرد. نقدی که پیشتر با لباس و کلاه نظامی و ریش اصلاح شده ظاهر می شد یک بار دیگر تغییر چهره دارد و با ریشی انبوه و چفیه و قیافه نیمچه مداح نیمچه اوباش سیکل تازه ای از فعالیت خود را در کلاسی بالاتر آغاز کرد.
در واقع چهره نقدی چهره واقعی نظامی شده که از سال 1388 بدین سو در جمهوری اسلامی بر سر کار آمده است. اکنون نقدی نه تنها برای سیاسیون کشور که برای روحانیان نیز کمترین اهمیتی قایل نیست. سخنرانی های هر روزه وی گواه نقشی است که برای وی در آینده جمهوری اسلامی در نظر گرفته شده است. کار وی اکنون بدانجا رسیده که حتی برای رهبر هم تعیین تکلیف می کند چنانکه در جریان رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی با اعلام اینکه "حکم حکومتی ضرورتی ندارد"، تصریح می کند "قرار نیست هر روز از حکم حکومتی و اختیارات خاص ولایت استفاده کنیم." (دقت کنید که از چه نقشی به چه شخصیتی رسیده است؟)
وی در سخنرانی دیگری نامزدهای ریاست جمهوری را مورد عتاب قرار می دهد و می گوید "به جای طرح تعامل و سازش با دشمنان برای رفاه مردم، طرحهای جهادی اقتصاد و اقتصاد مقاومتی را اجرایی کنید." و در جای دیگر می گوید "رئیس جمهور سازشکار نمیخواهیم". این سخنان چند منظور دارد. اولن می خواهد موقعیت خود و نظامیان جمهوری اسلامی را به رخ نامزدها بکشاند. ثانین مانع از تغییر سیاست جنگی و نظامی در کشور شود که به امثال او امکان داده به پینوشه شدن خود در آینده ایران فکر کنند. بالاخره منظور از مخالفت با سازش رییس جمهور آینده با امریکا آن است که سازش را خود من یا ما باید پنهان از مردم با امریکا انجام دهیم.
نقدی فقط ادعای سیاسی ندارد بلکه خود را کارشناس اقتصادی نیز می داند که ادعاها و نظرات اقتصادی اش را برای رهبر نیز طرح کرده است و می گوید "وقتی این مطلب را خدمت مقام معظم ولایت ارائه کردم، حضرت آقا فرمودند بلکه تا دو برابر و حتا بیشتر، میزان تولید کشاورزی افزایش خواهد یافت."
در جایی دیگر، "رییس سازمان بسیج مستضعفین، سیمانی کردن نهرهای آب کشاورزی را موجب تحول در کشاورزی کشور دانست و اظهار کرد "یکی از کارهای مهم برای خلق حماسه اقتصادی، کم کردن فاصله کشاورزان با کشاورز نمونه است که آموزش روشهای عملیاتی کشاورز نمونه به سایر کشاورزان موجب تحول چشمگیر در تولیدات کشاورزی میشود." و جای دیگر "دشمن در بعضی از کشورها به کشت پسته پرداخته است تا صادرات این محصول را در ایران به چالش بکشاند."
وی در یک سخنرانی دیگر در "جمع نمازگزاران مسجد طفلان مسلم می گوید "سازش با آمریکا موجب قطع یارانهها خواهد شد. آمریکا در صحنههای مختلف و جبهههای گوناگون نظامی از ایران شکست خورده و اکنون اقتصاد را محور نبرد خود با جمهوری اسلامی قرار داده است."
علاوه بر همه اینها نقدی در لباس کارشناس فرهنگی نیز ظاهر شده و مدعی است "اعطای جایزه اسکار به فیلمهای ضد ایرانی و . . . از جمله برنامههایی است که غرب در تقابل با پیشرفت انقلاب اسلامی در جهان استفاده میکند."
نقدی اخیرن در یک سخنرانی به هاشمی رفسنجانی حمله کرده و گفت "امروز کسانی دلشان برای مردم سوخته و سخن از شکسته شدن کمر مردم زیر بار گرانی میزنند که اگر خانهشان را بفروشند پنجاه نفر را صاحبخانه میکنند و ده میلیارد تومان وثیقه میگذارند تا شازده جاسوس خود را از حبس بیرون بیاورند". مخاطب این جملات در واقع هاشمی رفسنجانی نیست زیرا نقدی می داند که هر کلامی از دهان امثال او علیه هاشمی بیرون بیآید اعتباری مردمی بیشتری در کارنامه هاشمی خواهد شد. روی سخن نقدی به روحانیان بزرگ طرفدار هاشمی است تا حساب کار خود را بکنند و سرنوشت خود را در دوران رضاخان بیاد داشته باشند. محمدرضا نقدی در یک کلام نماد اینده ای است که خامنه ای برای جمهوری اسلامی تدارک دیده است.
پیک نت شانزده خـــــــرداد