Translate

Sunday, June 30, 2013

مایلی کهن: یعنی پرسپولیس فقط یک پیشکسوت داره؟

آیا پیشکسوت فقط یعنی علی پروین؟
همه پست و مقام ها یعنی کشک، مگر این که علی پروین سر اون مقام باشه؟
چگونه هست که علی دایی و سردار غیرفوتبالی مثل کارد و خون بودند و تا دیروز سایه هم رو با تیر می زدند؛ حالا چی شده که متحد و حامی همدیگه شدند؟ جز برای منافع شخصی هست؟
بخش نخست مصاحبه که مربوط به شروع فعالیت مایلی کهن در تیم صبای قم بوده، حذف شده و عبارات درون پرانتز نیز به متن مصاحبه اضافه شده است.

. . . . خبرنگار: می گویند نتيجه‌ای که در واليبال به دست آمده حاصل ثبات مديريت است.
مایلی کهن: چرا اين ثبات مديريت در فوتبال نبايد به وجود بيايد؟
خبرنگار: شايد به خاطر اين که کرسي فدراسيون فوتبال بيش از حد سياسي است.
مایلی کهن: من يک بار گفته بودم همه کرسي‌هاي ورزش سياسي است و فوتبال سياسي‌تر. در همه جاي دنيا کرسي‌هاي رياست فدراسيون فوتبال سياسي هستند و تنها فرقشان اين است که سياسيون کشورهاي ديگر با تدبير عمل مي‌کنند. شما مطمئن باشيد دیویدکامرون (نخسا وزیر انگلستان) درباره رييس فدراسيون فوتبال انگليس نظردارد. مُنتَها عملکرد آنها می‌کنند با ما يک تفاوت بزرگ دارد. آنها چند ماه پيش از برگزاری مجمع، شرايط مديران مختلف را بررسی مي‌کنند و چند مدير گردن کلفت را انتخاب کرده و به مجمع می‌فرستند و از هرکدام رأی آورد حمايت مي‌کنند. اکنون در بيشتر کشورها بحران اقتصادی وجود دارد و دولتها کاری می‌کنند که ديگر فوتبال مشکلی اضافه بر مشکلات روزمره آنها نشود. اما برای ما اين طور نيست. نزديک انتخابات که می‌شود کسي را انتخاب می‌کنيم که نه او ما را می‌شناسد و نه اين که آن فرد شناختي از جامعه فوتبال داردمی‌خواهم يک سوال از شما بپرسم؛ به قبل از انقلاب کاری ندارم، اما بعد از انقلاب کدام مديرعامل پرسپوليس توسط مردم انتخاب شده است؟ مطمئنن هيچ کدام از آنها توسط مردم انتخاب نشده‌اند. اما تا می‌خواهند آقايان را بردارند می‌گويند اين اقدام سياسی است. می‌خواهم بدانم رويانيان را چه کسی انتخاب کرده است؟ آيا به غير از اين بوده که عباسی به عنوان وزير ورزش او را انتخاب کرده؟ مگر عباسی جزیی از دولت نيست؟ چرا وقتی عباسی رویانیان را انتخاب کرد کارش سياسی نبود، حالا که می‌خواهند او را بردارند کارش سياسی است!!؟؟ من که مي‌دانم واقعن چه لُمَپنيسمی وجود دارد! آقايان طوری به فوتبال وصل شده‌اند که نمی‌توانند آن را رها کنند؟ با خنده . . حتمن همه بَنرها و تراکت‌ها خودجوش بوده است! آقايان (علی دایی و رویانیان را می­گوید) چطور تا چند وقت پيش به هم توهين می‌کردند، حالا که منافع‌شان به هم گره خورده، از هم حمايت می‌کنند؟
من از آقای پروين هم تعجب می‌کنم!! او بارها اعلام کرده که مدير فنی در فوتبال ايران يعنی کشک. الان هم به تازگی اعلام کرده هيات مديره و کميته‌ پيشکسوتان هم يعنی کشک. من احترام زيادی برای پروين قائلم، اما اين را می‌خواهم بگويم که اگر برای همه، اين پست‌ها کشک باشد، برای آقای پروين که کره بوده است! ايشان که خيلی خوب بلده از کشک، کره بگيره. الان هم می‌بينيد در حالی که تنها يک ماه تا پايان دولت دکتر احمدی­نژاد باقی مانده چطور نالوطی رفتار می‌کنند و می‌گويند فلانی و فلانی بايد بروند. مگر غير از اين بوده که شما را آقای عباسی به عنوان عضو هيات مديره انتخاب کرده است؟ چطور آن موقع آنها خوب بودند، اما حالا اين حرف‌ها را می‌زنيد. شما بايد آن موقع که بر خلاف نظر هيات مديره و کميته‌ فنی، مربي خارجي آوردند، اين حرف‌ها را می‌زديد. شما هم در ناکامی چند سال اخير پرسپوليس شريک جرم هستيد.
در افتضاحاتی که پرسپوليس بر جای گذاشته ردپای شما هم ديده می‌شود، اما الان به گونه‌ی "کی­بود؟ کی­بود؟ من نبودم!" رفتار می‌شود. الان هم دوباره بهانه کرده‌اند و از پيشکسوتان حرف می‌زنند، در حالی که واقعيت اين است: پرسپوليس تنها يک پيشکسوت دارد. اگر منافعش تامين باشد، همه چيز خوب است؛ اما اگر منافعش به خطر بيفتد همه چيز بد مي‌شود. برويد ببينيد آقايان در اين سال‌ها چقدر از پرسپوليس پول گرفته‌اند؟ آنها سيرمونی ندارند و از آن طرف پيشکسوتی مانند مجتبی محرمی آه ندارد که با ناله سودا کند. مشکل ما اين است که مديرعامل (رویانیان) زير قرارداد بازيکن می‌نويسد که اگر من رفتم تو هم بازيکن آزاد می‌شوی (عمق فاجعه رفتاری رویانیان). دعوا در فوتبال ايران بر سر منافع شخصی است.
اگر آنها يک قدم برای پرسپوليس بردارند، من دستشان را می‌بوسم، اما از روز اول خلاف واقع حرف زدند. از همان اول که در برنامه "90" حاج رضایی را محصص خطاب کردند (رویانیان فرق این دو نفر را نمی­­دانست) و بعدن توجيه کردند که من گفته‌ام "مهندس" آنها همين رفتار را داشته‌اند.
تا صبح می‌شود درباره اين موضوع‌ها حرف زد. همين شده که فوتبال ما عقب رفته است و متاسفانه کسي جرأت گفتن واقعيات را ندارد. در فوتبال ما استعدادهای زيادی وجود دارد و نوع نگاهی که در فوتبال هست در هيچ رشته ديگری نيست.
واليبال ما ايتاليا را در خاک خودش بُرده و همه ايران خوشحال شدند، اما می‌خواهم بدانم آيا کسی بود که به خيابان برود و به خاطر اين پيروزی بزرگ شادی کند؟ يا در المپيک قبلی کشتی فرنگی ايران شاهکار کرد و با سه مدال طلا، کشتي فرنگی ايران را قهرمان المپيک کرد. اما آيا شما يک بوق ماشين شنيديد که به خاطر اين پيروزی بزرگ به صدا در آمده باشد؟ فوتبال يک ابر ورزش است و طبعن در ميان اين همه علاقمند می‌توان استعدادهای زيادی را پيدا کرد، اما چون همه به فکر منافع خودشان هستند، فوتبال به اين وضع رسيده است. اميدوارم دولت جديد (هم­چنین هوادران) فريب اين شلوغکاری‌ها را نخورند. فريب اين را نخورند که چهار نفر پلاکارد دستشان گرفته‌اند و از يک نفر حمايت می‌کنند. شک نکنيد اکثر قريب به اتفاق کسانی که پلاکارد دستشان گرفتند و از يک نفر حمايت کردند هدفدار آمده بودند و اگر بررسی کنيد می‌بينيد که قريب به اتفاق آنها سبيلشان چرب شده است.
خبرنگار: شايد اين حرف‌ها هزينه‌هاي زيادي را براي شما در طول فصل به وجود بياورد.
مایلی­کهن: سعی می‌کنم اين حرف‌ها اولين و آخرين صحبت‌هايم درباره اين موضوعات باشد. اما من نمی‌توانم منافع مردم و کشورم را در نظر نگيرم. حرف‌هايم را زده و باز هم خواهم زد. حرف، حرف می‌آورد. ديدم علی­آبادی چند روز پيش مصاحبه کرده و گفته که تيم ملی فوتبال ما جوان است. من می‌خواهم اين را بپرسم که علی­آبادي از چه چيزی حرف می‌زند؟ ميانگين تيم ملی که داخل زمين بود بالای 30 سال است. آنها زحمت کشيده‌اند تا تيم ملی به جام جهانی صعود کند، اما چرا علی­آبادی حرف‌هایی را می‌زند که با واقعيت جور در نمی‌آيد. اخيرن ديدم که مهرعليزاده دوباره درباره ورزش صحبت کرده است!! اگر آقايان فراموش کرده‌اند، ما از ياد نبرده‌ايم چگونه تغيير اساسنامه فدراسيون‌ها و دادن اختيار به رييس وقتِ سازمان که می­توانست روسای فدراسيون‌ها را برکنار کند، چه لطمه­هایی به ورزش ايران زد. من ترديدی ندارم که هاشمی­طبا و فائقی بهترين مديران ورزش ايران بعد از انقلاب بودند. اما با همين تغيير اساسنامه که به دستور مهرعليزاده انجام شد، ما عضويت در IOC را که بالاترين پست ورزش است را با برکناری هاشمی‌طبا از دست داديم. البته هاشمی­طبا هم مثل هر انسان ديگری خطا و ايراد دارد، اما بهتر از همه مديران بعد از انقلاب بود. البته ديدم که او درباره تيم ملی فوتبال اظهار نظر کرده است. درست است که خدا به تيم ملی در بازی مقابل استراليا لطف داشت، اما خودمان هم خوب بازی کرديم، اما در رقابت‌های انتخابی امسال به قول علی­کريمی خدا تيم ملی را بغل کرد و اين تيم را بوسيد و من مطمئنم اگر بخواهيم با اين وضعيت به جام جهانی برويم، مشکلات زيادی خواهيم داشت و هنوز نرفته، باز خواهيم گشت. آن هم در شرايطی که امکانات بی‌نظيری در اختيار کارلوس کی‌روش قرار گرفته است. شما کجا به ياد داريد که با وجود بحران اقتصادی، تيم ملی يک هفته‌ زودتر به کره برود. هر چند که اين کار اقدام درستی بود، يا اين که تيم يک هفته‌ به دوبی رفت که البته اين کار تصميم نادرستی بود. به هر حال همه ما از صعود تيم ملی خوشحاليم، اما نبايد چشممان را بر روی واقعيت ببنديم و با اين وضعيت به جام جهانی برويم.
 يکشنبه 9 تير 1392 ساعت 13:01