Translate

Saturday, May 4, 2013

مقصر این وضع کیست؟

آیا فقط احمدی‌نژاد مقصر بوده است؟




روح‌الله سپندارند چهاردهم اردی بهشت 92
مسئول وضع موجود همه آنانی هستند که از او حمایت کردند تا برخی نخبگان سیاسی به هر قیمتی حذف شوند.
روزهای پایانی دولت احمدی‌نژاد آنگونه‌ای می‌گذرد که گویی هر لحظه باید منتظر اتفاق تازه‌ای بود. هر چند رئیس دولت از‌‌ همان زمان که پایش به پاستور باز شد از فهرست‌هایی سخن گفت که در جیب دارد و می‌خواهد منتشر کند. فهرست‌هایی از فساد مالی که احمدی‌نژاد به قول خودش آمده بود با آن‌ها مبارزه کند. حال بماند که اختلاس سه هزار میلیارد تومانی و اختلاس بیمه و چند فساد بزرگ مالی دیگر هم در این دولت مطرح شد و در جریان اختلاس بزرگ، رئیس دولت توانست با رایزنی و ریش‌سفیدیِ لاریجانی از استیضاح حسینی وزیر اقتصاد دولتش در مجلس هشتم به سلامت عبور کرد.
اما هر چه از عمر دولت گذشت ریش‌سفیدانِ اصولگرایی هم آبشان با رئیس دولت دهم در یک جوی نرفت و کار به یکشنبه سیاه مجلس و جلسه استیضاح شیخ‌الاسلامی وزیر کار کشید و احمدی‌نژاد آمد و یک­راست فیلمی پخش کرد که بگوید سند رو کردن‌هایش چندان هم بی‌اساس نیست. ماجرای نوار احمدی‌نژاد هنوز به تلخ‌ترین روز مجلس برای نمایندگان تعبیر می‌شود.
با این حال سال جدید شروع شد و احمدی‌نژاد دور پایانی سفرهای استانی‌اش را می‌گذراند. این بار دیگر احمدی‌نژاد مرد محبوب اصولگرایانِ چند سال قبل نیست،‌ هر کس از هر جایی که می‌رسد بر مرد شایسته اصولگرایان در سالهای گذشته تیر انتقادی روانه می‌کند. بازار انتقاد از دولت آن‌چنان گرم شده است که گویا رئیس دولت هم داغ می‌کند و در سفرهای استانی‌ اخیر لب به تهدید می‌گشاید که اگر گوشه پرونده برخی از افراد را بالا بزنم، ملت دیگر رغبتی به آنها ندارد.
علاوه بر آن اخباری غیر رسمی هم منتشر شده بود که احمدی‌نژاد نواری مربوط به انتخابات سال ۸۸ دارد که در صورت برخی تهدید‌ها و ردصلاحیت‌ها آن را منتشر می‌کند. گویا در این نوار از تقلب ۸ میلیونی به نفع احمدی‌نژاد سخنانی از سوی مسئولان کشور گفته می‌شود؛ اما فارغ از این تهدید‌ها و انتقاد‌ها شاید طرح یک مسئله ضرورت داشته باشد، اینکه اصولگرایانی که امروز شمشیر را برای رئیس دولت از رو بسته‌اند، آیا محق بر این هستند که همه ناکارآمدی‌ها، چالش‌ها و بحران‌های اقتصادی و سیاسی را بر عملکرد احمدی‌نژاد فرافکنی کنند؟ آیا در جمهوری اسلامی که نهادهای موازیِ نظارتی برای کنترل عملکرد دیگر نهاد‌ها به عنوان برگ افتخار مطرح می‌شود در تمام دوران دولت نهم و دهم کمر به حمایت بی‌چون و چرا از احمدی‌نژاد نبسته بودند؟
شاید اگر نخواهیم به دولت نهم بازگردیم دست کم با مراجعه به اظهار نظرهای اصولگرایان پیش از انتخابات سال ۸۸، با افرادی مثل باهنر نائب رئیس مجلس و یا اعضای ارشد موتلفه روبرو می‌شویم که در دفاع از احمدی‌نژاد در برابر دیگر نامزد‌ها سخنانی را به سمت افکار عمومی ارسال می‌کردند. اینکه امروز بیشتر اصولگرایان پیکان نقد را بر رئیس دولت نشانه می‌گیرند،‌ آیا ناشی از تغییر رویه احمدی‌نژاد است؟ یا نگرش آن‌ها و مناسبات قدرت این تغییر رویکرد نسبت به رئیس دولت را توجیه می‌کند؟ چرا که سازوکارهای اجرایی احمدی‌نژاد‌‌ همان است که از ابتدا در پیش گرفته بود اما آن زمان اغلب اصولگرایان، گوش بر هشدارهای نخبگان سیاسی بسته بودند.
شاید اوج این نگرش در میان اصولگرایان مواضعی بود که در سال ۸۸ اتخاذ می‌کردند. اگر سال ۸۴ بی‌رغبتی بخشی از طبقه متوسط برای مشارکت، تحریم انتخابات از سوی برخی گروه‌های اصلاح‌طلب، معرفی کاندیدای نه‌چندان قدرتمند از سوی جریان اصلاحات و بهره‌گیری جریان اصولگرا از دو گانه هاشمی با هر کاندیدایی به نفع خودشان، در کنار رویکرد تبلیغاتی احمدی‌نژاد به عنوان نماینده اقشار پایین اقتصادی باعث شد تا فردی به عنوان رئیس‌جمهور معرفی شود که ۸ سال بعد کشور را در یک بحران اقتصادی و سیاسی واگذار کند اما سال ۸۸ جریان مقابل گفتمان حاکم با عملکردی برنامه‌ریزی شده و با معرفی کاندیدایی که اقبال عمومی مناسبی نسبت به او وجود داشت امکان بهره‌برداری‌های سال ۸۴ را گرفته بود. با این حال جریان راست سنتی که آگاهانه یا ناآگاهانه کسب قدرت توسط اصلاح‌طلبان را خطرناک‌تر از فرو افتادن کشور در بحران‌های اقتصادی و سیاسی تلقی می‌کردند به هر طریق و با تمام امکانات کمر به حمایت بی‌چون و چرا از فردی بستند که امروز ریشه تمام مشکلات را در عملکرد او می‌دانند. در آن زمان حذف اصلاحات از سپهر سیاسی کشور، حضور فردی مثل احمدی‌نژاد را در مقام اول اجرایی کشور توجیه کرد.
بدون شک مسئولیت وضع موجود، اگر چه بخشی از آن بر دوش احمدی‌نژاد سنگینی می‌کند، با تمام جریان‌هایی است که از روندهایی دفاع می‌کردند که کشور را به شرایط فعلی سوق داد. این گزاره که حذف اصلاحات، پذیرش احمدی‌نژاد را توجیه می‌کند به گونه‌ای است که هنوز حاکمیت با آگاهی از وضعیت بحرانی کشور، شرایط فعلی را نوعی پیروزی برای خود قلمداد می‌کند، به این صورت است که نمی‌تواند بپذیرد فردی مثل خاتمی دوباره وارد عرصه رقابت سیاسی شود؛ و البته باید یادآور شد که این بار از سوی رهبری جمهوری اسلامی، حضور هاشمی رفسنجانی هم قابل قبول نیست که انعکاس آن را می‌توان در سخنان اخیر وزیر اطلاعات و حملات او به هاشمی و خاتمی جستجو کرد. اما حاکمیت یک بار برای همیشه باید بپذیرد که مسئول وضع موجود نه فقط احمدی‌نژاد بلکه تمام متولیانِ گفتمانی هستند که به هر قیمتی حمایت ازرئیس دولت نهم و دهم را در دستور کار خود قرار داد تا برخی از نخبگان سیاسیِ مقابل گفتمان حاکمیت حذف شوند.