Translate

Tuesday, March 26, 2013

حکایت لُنگ و گرمابه

مهدی خزعلی:
حکایت دولت درجمهوری اسلامی مَثَلِ گرمابه است؟!؟
پست و مقام و مسئولیت هم لُنگ این گرمابه؟

این لنگ ساعتی در اختیار توست و پس از تو دیگری آن را بر کمر بندد. اگر آن را در حمام از تو باز ستانند، مکشوف العورة خواهی شد و باید دستی در پیش و دستی دیگر در پس گرفته از حمام بدر شوی. اما ممکن است کودکان خیره سر در حمام باشند و تو را بدون لنگ دیده و هو کنند، که همیشه حی حاضر هستند، انگاری برای همین کار زاده شده اند و جیره مواجب می گیرند!؟
 
پست و مقام تان ستارالعیوب شماست، تا می‌توانید به هر حیله و ترفند این لنگِ (پست و مقام و مسئولیت) را نیکو نگهدارید؛ اگر لازم شد، مدح و ثنایی بگویید، دستی ببوسید، 
الأهم فَالأهم کنید و یا در جایی شتر هم دیدید، انگاری که ندیدید!؟
شما که آبرویتان را مفت بدست نیاورده اید پس لنگ را نیک بچسبید!

تا بر دولت، وزارت یا وکالت تکیه زده اید عیبتان مستور، پرونده هاتان جمله مختومه و فتح الفتوح از آنِ شماست! اما وای به حال شما از آن روزی که لنگ از شما بستانند؛ همان چاکران و نوکران و دستبوسان آستان تان شما را چنان هوکنند  پنداری هرگز لنگی برکمر نداشته اید
پس تا دیر نشده از گذشته عبرت بگیرید زیرا شما نیز گذشته‌ی آیندگان تان هستید و این شتری است که بر درِ سرای همه اهالی گرمابه می خوابد!

اکنون بیایید تا با هم نگاهی به اهالی این گرمابه از قدیم تا حال بیفکنیم؟

دولت اول: یادش بخیر، در خیابان ها فریاد می زدیمبازرگان، بازرگان، نخست وزیر ایران" آخرش چه شد؟ بی آبرویش کردند، مجلس ختمی هم دیگر نمی توان برایش گرفت و به جرم عضویت در حزب او زندان های طویل المدت می بُرند!

دولت دوم: ابوالحسن بنی صدر آخوندزاده بود، پدرش اول عالم همدان بود، خمینی به پدرش علاقه‌مند بود. سرنوشت وی با بیش از یازده میلیون رای چه شد؟ دست آخربا چهره ی گریم شده از کشور گریخت! لنگش را که گرفتند، دیگر در ملاء عام نتوانست ظاهر شود!؟دولت سوم: دولت شهید رجایی، کمتر از یک ماه دوام داشت، شانس آورد که با لنگ در حمام شهید شد، چرا که اگر زنده می ماند، لنگش می ستاندند و مثل بقیه مکشوف العورة می شد. پس بیایید به قول شهید باکری دعا کنیم تا همه تان شهید شوید، ظاهرن مسئول خوب در جمهوری اسلامی شهید است!

  
دولت چهارم: مهندس موسوی که از سران فتنه است و افراطی های جناح راست برای اعدام او عجله دارند، در خیابان‌ها و در تظاهرات دولتی هم به او ناسزا می گویند، در کنار نماز عبادی سیاسی جمعه هم عکس او و دیگر سران فتنه را در میان آتش منتشر می کنند! یکی او را انگلیسی و دیگری عامل موسادش خواند!؟

دولت پنجم: هاشمی رفسنجانی را ریشه فتنه خوانند و احمدی نژاد و مشایی و فاطی رجبی و دیگران حسابی و مفصل او را هوکرده اند، شعارهای 9 دی را فراموش نکرده ایم "تاجر ورشکسته . . . برگرد به باغ پسته!!؟ و نیز شعار علیه فرزندانش!؟؟
دولت ششم: حجةالاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، او هم که در آتش سران فتنه می سوزد و عده ای معتقدند باید او را اعدام کرد یا دست و پایش را از خلاف برید!؟؟
دولت هفتم: هنوز لنگ پاره ای بر کمر دارد که گاهی بالا رود و کسانی هستند و هو کنند، مثل ماجرای مشایی و رحیمی و کردان و فقیه و یک میلیارد دلار و . . . وای به روزی که لنگ از او باز ستانند ! آن وقت است که دیگر نمی‌توان با رانت لنگ از محاکمه فرار کرد!پس ای دولتمردان؛ علیکم باللنگ، اوصیکم باللنگ، استعینوا باللنگ 
و اگر می توانید با خود لنگی به همراه بیاورید هرچند حمامی اجازه خروج لنگ از حمام را نخواهدداد!؟